سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

سردار کوچک سپاهم یا حسین(علیه السلام) 73 (پرده خوانی) 8

1402/5/8 16:45
نویسنده : یکی از ما
97 بازدید
اشتراک گذاری

*به نام خدا*

هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله 

هرکه دارد در سرش شور و نوا بسم الله 

🙏🙏🙏🙏🙏🙏🙏

ای اهل حرم میرو علمدار نیامد ای اهل حرم‌ میرو علمدار نیامد

علمدار نیامد علمدار نیامد حسین

سقای حسین سید و سالار نیامد سقای حسین سید و سالار نیامد

علمدار نیامد علمدار نیامد 

🙏🙏🙏🙏🙏

عمو عباس با وجود اینکه خیلی قوی بود اما اصلاً زور گو نبود خیلی مهربان و عاشق بچه‌ها بود بچه‌ها ایشون رو خیلی دوست داشتند از سر و کول عمو عباس بالا می رفتند 😊

وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها شهید شدند بچه هایشان کوچک بودند امام حسن، امام حسین، ام کلثوم و حضرت زینب یه خانم مهربانی به نام ام البنین آمد که مراقب بچه‌ها باشه اسم خودشون فاطمه بود اما انقدر مهربان بودند که گفتند به من فاطمه نگویید بچه‌ها به یاد مادرشان می افتند ام البنین یعنی مادر پسران 4 پسر قوی داشتند که یکی از آن پسران حضرت اباالفضل (حضرت عباس) بودند که برادر امام حسین می شدند همون طور که حضرت زینب یک خواهر مهربون بودند حضرت عباس هم یک برادر مهربان بودند و مثل مادرشون خانم ام البنین خیلی باادب بودند مادرشون همیشه می‌گفتند عباس من باید خیلی مراقب امام حسین باشی و به حرفشون گوش بدی و با وجود این که امام حسین برادر حضرت عباس بودند حضرت عباس همیشه به ایشون می‌گفتند مولای من آقای من فقط اون لحظه که داشتند شهید می‌شدند داداش جون صدا کردند وقتی حضرت عباس کنار امام حسین رفتند تا با آدم های بد و یزید بجنگند امام حسین صداشون کردند و گفتند عباس من میدونی همه تشنه هستند مخصوصاً بچه‌ها لطفاً برو از آب فرات مشک ها را پر از آب کن و بیا حضرت عباس همیشه حرف امام حسین را گوش میدادن حضرت عباس وقتی به آب رسیدند دستانشون را در آب کردند و بردند نزدیک لبانشون خیلی تشنه اومدند آب بخوردند یاد بچه های امام حسین افتادند که بهشون قول دادند براشون آب بیاورند دستشون را خالی کردند و مشکشون را پر آب کردند آدم های بد یزید که پشت نخل ها پنهان شده بودند می‌ترسیدند که با حضرت عباس بجنگند میدونستند حضرت عباس خیلی شجاع و قویه... حضرت عباس علمدار سپاه امام حسین بودند درجنگ های قدیم علمدار دار بودن یک مسئولیت خیلی مهمی بوده تا وقتی که علم و پرچم برپا بوده یعنی اینکه اون سپاه شکست نخورده این مسئولیت سنگین بر عهده حضرت عباس بود آدم های بد یزید و سپاه عمربن سعد گفتند اگه تنها به جنگ برویم کشته میشیم همه با هم یک تعداد خیلی زیادی به حضرت عباس حمله کردند حضرت عباس هم شجاعانه جنگیدند و خیلی از آدم بد ها را از بین بردند حضرت عباس خیلی زخمی شده بودند ولی وقتی تیر به مشک آبشون خورد اون لحظه دلشون شکست و گفتند من به بچه‌ها چه بگویم بچه هایی که تشنه بودند میخواستم براشون آب ببرم و شجاعانه مبارزه کردند و وقتی داشتند شهید می شدند امام حسین علیه السلام آمده بودند بالای سر برادر عزیزشون و گفتند الآن کمرم شکست با اینکه خیلی ها قبل حضرت عباس شهید شده بودند امام حسین علیه السلام این جمله را فقط موقع شهادت حضرت عباس گفتند می گفتند حضرت عباس عمود خیمه ها بود حضرت عباس انقدر برای امام حسین عزیز بودند که موقع شهادتشون این جمله را گفتند 😭

علمدار نیامد.... علمدار نیامد..... 😢

سقای حسین سید و سالار نیامد... 😢

اگر بخواهیم یک فرد دیگری را معرفی کنیم که ویژگی های حضرت عباس را داشته باشند قوی و قدرتمند بودند اما زورگو نبودند شهید ابراهیم هادی را میگوییم و همیشه می گفتند خدایا به من یک قدم خیلی قوی بده که فقط در راه رضای تو قدم بردارم 🙏

روحش شاد و یادش گرامی 🖤🖤

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

💢💢💢💢💢

روز پنجشنبه 5 مرداد 1402 

9 محرم 1445 (تاسوعای حسینی)

مرثا نورانی 

حسینیه کودک شهدای گمنام شهرک شهید محلاتی محله انصار الحسین 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد