اصول و روشهاي تربيتي ترغيب کودکان به نماز(2)
- 1. شرح اصول منتخب ترغيبي-تربيتي:
اکنون به شرح و بررسي بعضي از اصولی که در پست قبلی به آن اشاره کردیم مي پردازيم:
۱ـ اصل فطري بودن مسائل ديني:
نياز به پرستش و نيايش، يکي از نيازهاي اساسي و عميق در عمق روان بشر است. در بررسي تاريخي، اين موضوع ثابت شده که پرستش، جزئي از وجود و کشش فطري انسان است. گاهي که ميل و روح پرستش از سوي انبيا در مسير صحيحي قرار گرفته، به خدا پرستي ختم شده است. و گاهي بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشياي گوناگون پرستش شده اند.
طبق نص صريح دين اسلام، براي ما مسلّم و متقن است که ميل به پرستش، نيايش، کمال طلبي، حقيقت جويي و… در کودک امري فطري و دروني است. اين موضوع را شواهد تاريخي ـ همچون: پرستش بت، خورشيد و گاو و ساختن بهترين مکانها براي معابد ـ و آيات و روايات تأييد ميکند. خداوند ـ تبارک و تعالي ـ در قرآن مجيد ميفرمايد: «فأقم و جهک للدين حنيفاً فطرهَ الله التي فطر الناس عليها لا تبديل لخلق الله ذلک الدين القيم ولکن اکثر الناس لايعلمون» (روم / ۳۰) (پس روي خود را با گرايش تمام به حق، به سوي اين دين کن، با همان سرشتي که خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرينش خدا تغييري نيست. اين است همان دين پايدار ولي بيشتر مردم نميدانند.)
اگر ملاحظه ميشود که گروهي از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل ديني رغبت و تمايلي از خود نشان نميدهند، مربوط به عوامل محيطي است که فطرت کودک را از مسير خودش تحريف کرده است.
متأسفانه، بعضي از والدين به دليل حساسيت نداشتن و اهميت ندادن به مسائل ديني، و بعضي به دليل سخت گيريها، آموزشهاي غلط و نا آشنايي با سيره و روش معصومان (عليهم السلام) و روشهاي تربيتي، به گونهاي با کودک رفتار ميکنند که آنان نسبت به مسائل ديني بي تفاوت، کم رغبت و حتي متنفر ميشوند.
با کمال تأسف، بايد گفت که بعضي از والدين حساسيت و دقتي را که دربارهي امور دنيوي ـ همچون: تغذيه، لباس، مسائل درسي، کلاس کنکور، معلم خصوصي و… ـ فرزندانشان از خود نشان ميدهند، نسبت به مسائل معنوي و ديني اظهار نميکنند. براستي، اين گروه از والدين مصداق کلام نوراني رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ ميباشند که فرمودند: واي بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان. گفته شد: يا رسول الله! منظور شما پدران مشرکند؟
فرمودند: خير، بلکه پدران مؤمني که واجبات ديني را به فرزندان خود آموزش نميدهند. و اگر آنان خود بخواهند احکام دين را فرا گيرند، ايشان جلوگيري ميکنند، (و حال آنکه) اگر کالايي به دست بياورند، از آنان راضي و خوشحال خواهند شد. من از ايشان بيزارم و آنان نيز از من بيزارند.(نوري، مستدرک الوسائل، ج ۲، ۶۲۵).
با توجه بهاين اصل که خدا جويي امري فطري و دروني است، بايد علماي اسلامي و دانشمندان تعليم و تربيت، به فکر تهيه و تدوين کتابهايي باشند که شيوههاي صحيح رشد و پرورش اين حس را بر مبناي اصل فطري بودن به والدين آموزش دهند تا آنان متوسل به شيوهها و روشهاي نادرست نشوند.
2ـ اصل اختياري بودن مسائل ديني:
انسان به اقتضاي داشتن فطرت الهي، وجود چند بعدي و کرامت وجودي، موجودي مختار است که کرامتش را با اختيار خود ميتواند کسب کند. در واقع از ديدگاه اسلام، انسان ميلها و جاذبههاي معنوي دارد، که ديگر موجودات آن را ندارند. انسان قادر است که در برابر ميلهاي دروني خود ايستادگي کند و فرمان آنها را اجرا نکند، يا به بعضي از آنها پاسخ گويد و بعضي ديگر را کنترل نمايد، يا از آنها در جهتي خاص استفاده کند.
اين توانايي انسان، به حکم نيروي اراده است که به فرمان عقل عمل ميکند. اين توانايي بزرگ، از مختصات انسان است. اساس اين توانايي، آن است که انسان موجودي آزاد، انتخابگر و صاحب اختيار ميباشد (مطهري، راهنمايي و مشاوره از ديدگاه اسلام، ۴۲).
در دعوت کودکان و نوجوانان به دين، بايد به گونهاي عمل نماييم که احساس آزادي کنند. با توجه بهاين موضوع که انسان فطرتاً خداجو است، لازم است که با تذکر روشهاي صحيح، اين فطرت را در وجود آنان بيدار کنيم و به طرف پذيرش دين سوق دهيم. پيامبر گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ نيز با نرمخويي و با زبان نرم، افراد را به دين اسلام دعوت ميکردند. به تجربه هم ثابت شده است که با زور و اکراه، نميتوان کسي را به راه راست هدايت کرد. خداوند ـ تبارک و تعالي ـ ميفرمايد:«افانت تکره الناس حتي يکونوا مؤمنين» (پس آيا تو مردم را به اجبار وا ميداري کهايمان بياورند.) (يونس / ۹۹) اگر به مفاد آيهي: «لا اکراه في الدين، قد تبيين الرشد من الغي…» (بقره/256) توجه نماييم، معلوم ميشود که پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ وظيفه تبيين دارند. لذا پس از تببين، ديگر جاي اکراه و جاي انتخاب کردن به جاي مردم وجود ندارد. همچنين خداوند ميفرمايد: «فانما عليک البلاغ» (آل عمران /20) (پس بر تو تبليغ است و بس). کار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ بيان، توضيح، تشبيه، ابلاغ، انذار و بشارت است. کار پيامبر ـ صلي الله عليه و آله و سلّم ـ اجبار نيست، که به جاي مردم بخواهد انتخاب کند و آنها را مجبور نمايد.
بهتر است که هيچگاه، کودکان يا نوجوانان را به دينداري مجبور نکنيم. همچنين، به خاطر اينکه آنان ديندار شوند، بهتر است به آنان پاداش خيلي زياد ندهيم. اگر بدون استفاده از اين دو حربه تهديد و تطميع بتوانيم آنان را به عقيدهاي معتقد کنيم، آن اعتقاد دروني خواهد بود; يعني اعتقادي که نه به خاطر جلب منفعت، و نه ترس از قدر داني به وجود ميآيد.(ارونسون، روان شناسي اجتماعي، ۳۴٫) وقتي نوجوان مجبور به دينداري نشود ـ و در دوره کودکي سالم و عاري از انحراف پرورش يافته باشد ـ و دين به نحو منطقي و در شرايط مناسب به او عرضه گردد، با توجه بهاينکه به تفکر انتزاعي رسيده است، دين يا مذهب محکم و قابل دفاع را خواهد پذيرفت. اين دينداري او وراثتي، ريا کارانه و همراه با ناخالصي نخواهد بود، بلکه «دين خالص»خواهد داشت و سپس به دستورهاي ديني عمل خواهد کرد.
در دين اسلام تأکيد فراوان ميشود که اصول دين تقليدي نيست، بلکه فرد بايد با آگاهي و آزادي آن را بپذيرد. بنابراين، بايد تلاش کرد که کودک و نوجوان را به طريقي مثبت و ترغيب کننده، به دين دعوت کرد و از افرادي که مبناهاي اعتقادي و فکري قوي دارند، کمک گرفت. بايد توجه داشت که کودک و بويژه نوجوان، در مقابل برخوردهاي آمرانه مقاومت ميکند.(کاظمي، آموزش و پرورش از خردسالي تا نوجواني، ۸۷٫) خانم زهرا مصطفوي، فرزند امام خميني (ره) نقل ميکند: «همسرم به جهت عادت خانوادگي، دخترم را از خواب صبحگاهي بيدار ميکرد و به نماز وا ميداشت. امام (ره) وقتي از اين ماجرا خبردار شدند، برايش پيغام فرستادند: چهره شيرين اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن. اين کلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عميقي بر روح و جان دخترم به جاي گذاشت که بعد از آن خودش سفارش کرد که براي نماز صبح بموقع بيدارش کنم» (ستوده، پا به پاي آفتاب، ج ۱،123)
والدين اگر ميخواهند فرزندانشان نماز خوان و معتقد بار آيند، موارد ذيل را در نظر بگيرند:
اولاً، خودشان معتقد به دستورها و تعاليم ديني باشند، و به دور از ريا و با خلوص نماز را به پا دارند.
ثانياً: در دوران کودکي، فرزندانشان را با نماز و مجالس و محافل مذهبي مأنوس کنند. از اين رو، لازم است خاطرات خوشي را در ذهن آنان ايجاد نمايند و بشدت از سختگيري، اجبار و اکراه خودداري کنند. پدري که براي بيدار کردن دختر تازه بالغ خود براي اداي نماز صبح، دستي به گيسوان او ميکشد و با نوازش و محبت او را از خواب شيرين صبحگاهي بيدار ميکند، انجام دادن اين تکليف ديني را با شيريني محبت پدرانه خويش ميآميزد و عبادت را در کام فرزندش شيرين ميسازد.
ثالثاً: والدين نسبت به مسئله نماز و مسائل اعتقادي همچون ديگر مسائل، حساسيت نشان دهند. اگر والدين و مربيان به سفارشها و سيرهي معصومان ـ عليهم السلام ـ و بزرگان دين عمل کنند، قطعاً فرزنداني معتقد و نماز خوان خواهند داشت.
۳ـ اصل تدريجي بودن آموزش مسائل ديني:
آموزش معارف و مسائل ديني، مراتب و درجاتي دارد، که اصول و مقتضيات آن بايد مراعات شود. اين مراتب و درجات، به دليل تفاوتهاي فردي در رشد استعدادهاي ذهني و روحي، تفاوت در معلومات و تجربيات، و شرايط گوناگون اجتماعي و فرهنگي در متعلمان است(.سادات، راهنماي آموزش تعليمات ديني در مدارس، ۲7) لذا، بايد مطالب و مفاهيم آموزشي و ديني، متناسب با سطح درک و قواي ذهني و رواني متعلمان باشد. والدين و بزرگسالان نبايد توقع و انتظار داشته باشند، که کودکشان خيلي سريع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن او به نماز و آموزش او، بايد بر اصل تدريج مبتني باشد. کودک نبايد يکباره بار سنگيني از وظايف بار ديني را بر دوش خود احساس کند، و خود را به انجام دادن آن موظف بداند.(محمدرضا مطهري،اصول آموزش نماز به کودک و نوجوان، مجله مسجد، ش50، ص21) امام باقر عليه السلام مي فرمايد:
در سه سالگي کلمه توحيد (لااله الااللّه)را به طفل بياموزيد. در چهار سالگي(محمد رسول اللّه)را به او ياد دهيد. در پنج سالگي رويش را به قبله متوجه کنيد و بگوييد سر به سجده بگذارد. در شش سالگي رکوع و سجده را به او بياموزيد و در هفت سالگي بگوييد دست و روي بشويد و نماز بگذارد.
از اين سخنان ارزشمند، در مي يابيم که پيشوايان معصوم عليهم السلام تا چه اندازه براي آموزش گام به گام و بهنگام در امور ديني و عبادي اهميت مي گذاردند.
4- اصل رعايت شرايط سني:
هر مرحله از رشد و هر سني، مقتضياتي دارد که مربي، بويژه مربيان ديني بايد به آنها توجه کند. بيان يا آموزش هر مطلبي، در سن خاصي بايد انجام گيرد. بي توجهي بهاين امر، ممکن است کودک و نوجوان را تا مرز دين گريزي پيش ببرد.
5- اصل توجه به جنسيت:
اگر چه اصول ديني و اعتقادي و مناسک و اعمال عبادي همه انسانها را در بر مي گيرد اما به دليل تفاوتهايي که بين دختران و پسران از لحاظ بدني، سن بلوغ و رسش عقلي و عواطف و احساسات وجود دارد را بايد بهاين امر در آموزشهاي ديني توجه داشت.
6-اصل توجه به تفاوتهاي فردي:
همان گونه که بچهها از نظر ظاهر با هم متفاوت هستند، از نظر ويژگيهاي روحي و رواني نيز تفاوت دارند برخي از آنها پرحرف، برخي کم حرف هستند. برخي پر جنب و جوش و برخي تنبل هستند. برخي زودفهم و برخي ديرفهم هستند. برخي خونگرم و برخي خونسردند. برخي زودجوش و برخي ديرجوش اند و برخي اهل قهر و برخي اهل آشتي اند. از ديگر وظايف والدين است است که در دعوت و آموزش فرزندان به نماز، بهاين گونه گوني روحيهها و احساسها در فرزندان به نيکي توجه شود.
7-اصل آموزش در مکان مناسب:
والدين آگاه، بايد براي آموزش نماز به فرزندان، به مکان آموزش نيز دقت کنند؛ زيرا هر اندازه مکانهاي آموزشي مقدس تر و معنوي تر باشد، امکان فراگيري ژرف و بهتر فراهم تر است. فرصتهايي که در سفر به اماکن متبرکه و مقدس دست مي دهد، بهترين لحظهها براي آموختن احکام و معارف نماز است. همچنين براي اينکه محيط خانه نيز براي آموزش نماز مناسب باشد، بهتر است فضاي عمومي خانه را در همه حال معنوي نگاه داشت. نصب تابلوهايي از آيههاي قرآن، احاديث، شعرهاي مذهبي و ديني، تصاوير اماکن مقدسه و نيز پخش اذان و نيايش، در ايجاد فضاي معنوي در خانه تأثيرگذار خواهد بود. با اين حال، گاهي برخي والدين، بدون توجه بهاين نکته، محيط خانه را به سويي مي برند که شوق فرزندان به نماز از ميان مي رود يا از رغبت آنان کاسته مي شود. چگونه ممکن است، در خانهاي که نوارهاي موسيقي مبتذل گوش داده مي شود يا فيلمهاي گمراه کننده به نمايش در مي آيد، فرزندان گرايشي خودجوش يا آسان به يادگيري نماز داشته باشند.
ايجاد فضايي هماهنگ با نماز، در جذب فرزندان به دنياي نماز، تأثير بسزايي دارد.
8- اصل داشتن صبر و حوصله کافي در آموزش:
پدر و مادر وظيفه دارند، با آرامش و حوصله کافي، در تربيت و اصلاح رفتار و فرزندان خود بکوشند، به پرسشهاي آنان با دقت پاسخ دهند و از تکرار آن خسته نشوند تا قدرت فراگيري فرزندان افزايش يابد. آورده اند که روزي پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله مي خواست نماز بخواند، امام حسين عليه السلام که کودکي خردسال بود، پهلوي آن حضرت ايستاده بود. وقتي پيامبر مي خواست تکبير بگويد، امام حسين عليه السلام نتوانست تکبير بگويد. رسول خدا صلي الله عليه و آله با صبر و حوصله هفت مرتبه ذکر تکبير را تکرار کرد تا امام حسين عليه السلام توانست اللّه اکبر را بر زبان جاري سازد.
از شرطهاي اصلي تأثيرگذاري والدين در پرورش عبادي فرزندان، صبر و حوصله است، زيرا کج خلقي و عصبانيت، سبب بيزاري فرزندان از کارهاي عبادي و مذهبي مي شود.
نویسنده مقاله:مرثا نورانی