سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

گزارش از کلاس شیرین تر از عسل(سلام علیکم)

  آیه ی این جلسه مون در مورد سلام کردن بود. ابتدا،بچه ها نمایش خرگوش کوچولو و بچه گاو رو  که در مورد سلام کردن بودن رو دیدند. با اداب سلام دادن و حدیث امام حسین(ع) در مورد اول سلام دادن آشنا شدند. بعد بچه ها از زیر پل های از جنس میز رد می شدند و به هنگام خارج شدن باید بلند سلام می دادند.   توی بازی بعدی یکی از بچه ها به داخل اتاق کناری می رفت و ناگهان در را باز می کرد و حالا باید می دیدیم که او اول سلام می دهد و یا دوستان او. توی بازی بعدی همه ی بچه ها دستانشون رو کنار گوششان می گذاشتند و مربی می گفت:«هر کی زودتر سلام بده بیشتر ثواب می بره» و بچه ها دس...
24 آبان 1395

گزارش از کلاس شیرین تر از عسل(آیه ی الحمدلله)

  آیه این جلسه مون در مورد تشکر از نعمت های الهی بود پس به یادآوری نعمت هایی مثل اعضا بدن،خانواده و پدر و مادر، میوه ها و غذا ها و...پرداختیم. بعد برای تقویت عضلات ظریف دست و هماهنگی هرچه بیشتر دست و چشم بچه ها در حین تکرار آیه،نخ کاموایی رو از سوراخ های سبد رد می کردند و طرح های مختلف می آفریدند. بازی بعدی که با استقبال خوب بچه ها رو به رو شد؛بازی سبد پر از توپ بودکه از دسته های آن طنابی رد کرده بودیم و بچه ها در حالی که آیه را تکرار می کردند و سبد را تاب می دادند نباید توپ های داخل سبد به بیرون پرتاب میشدند. بعد برای تمرکز بیشتر،روی نعمت خانواده،بچه ها با پازل های چوبی م...
8 آبان 1395

گزارش از کلاس شیرین تر از عسل(آیه ی "ولا تنازعوا")

  درس این جلسمون راجع به «دعوا نکردن» بود. بچه ها ابتدا یه نمایش عروسکی در همین زمینه دیدند و از بچه ها پرسیده شد که کدامیک از اون ها برادر و خواهر دارند؟ و آیا با اون ها مهربان هستند؟ بدون اجازه به وسایل اون ها دست می زنند؟ بعد آیه و شعر مدنظر به چهار بخش تقسیم شد و بازی تمرکزی 4 لیوان رو انجام دادیم؛(هر لیوان نماد یک بخش از شعر وآیه می شدند و هر وقت عروسک روی هر کدام از  لیوان ها قرار می گرفت،بچه ها باید همان بخش از شعر و آیه را می خواندند.) بعد از بچه ها خواسته شد که لیوان ها را به صورت برج در آورند که ابتکارات اون ها بسیار قابل تامل بود و در حین ساخت برج آیه و شعر مد نظر تکرار می ش...
5 آبان 1395

گزارش از کلاس پیام شادمانی(بچه های کوچکتر؛فانظر الی آثار رحمه الله)

  ابتدا بچه ها،با بازی های مختلف و هیجانی آیات جلسات گذشته رو مرور کردند. سپس نعمت ها و نشانه های رحمت خداوند با بیانی کودکانه برای بچه ها بیان شد. بعد،از بچه ها خواسته شد که تصور کنند همه با هم به کوه رفته ایم،با هم صدای چشمه ،پرنده ها و آبشار رو خیال پردازی کردیم و به گنجشک های کوچک خیالی، دانه دادیم. سپس آیه تدریس شد و سه سبد در سه رنگ در فواصل مناسبی قرار داده شد و مقدار زیادی توپ های رنگی در اختیار بچه ها گذاشته شد که بچه ها در حین تکرار ایه و شعر مد نظر ،می بایست توپ های قرمز رنگ رو از بین توپ ها جدا می کردند و داخل سبد قرمز می انداختند...
10 شهريور 1395

گزارش از کلاس پیام شادمانی(لا یسخر قوم من قوم)

    آیه ی ا ین جلسمون  در مورد«مسخره نکردن» بود. صوت این کارت آموزه را از اینجا دانلود کنید.   http://uplod.ir/ds6l8g1welg3/لا_یسخر_قوم.mp3.htm  ابتدا با دو عروسک خرگوشی،زشتی کار مسخره کردن رو منتقل کردم،سپس با بازی های مختلف شعر و آیه ی مدنظر رو تمرین کردیم.   مثلا: بچه ها این جوجه اردک کوچولو رو که روی چوب بادکنک نشسته بود رو به اون ور رودخونه،پیش خانواده اش رسوندند. بچه ها همین جور که از روی موانع می پریدند،شعر و آیه رو زمزمه می کردند. پریدن از طنابی که حرکات تند و مارپیچی داشت،برای بچه ها لذت بخش بود....
31 مرداد 1395

گزارش از کلاس پیام شادمانی(فاستبقوا الخیرات)

  توی این جلسه ی کلاس پیام شادمانی،بچه ها در حالی که با چشم بسته ،توپ تخم مرغی توی قاشق رو  از ابتدای سالن به انتهای سالن می بردند ،آیه «فاستبقواالخیرات» را به همراه شعر آن زمزمه می کردند و با هم به مسابقه می پرداختند و حفظ تعادل رو یاد می گرفتند.    این هم از کارت آموزه و صوت کلاس: http://uplod.ir/z4kz4vhobyjf/سبقت_در_کار_نیک1.mp3.htm بعد برای تقویت مهارت های ظریف انگشتان و هماهنگی بیشتر چشم و دستان،در حالی که آیه رو تکرار می کردند به علی کوچولو قصه مون کمک می کردند تا بند کفش های خود را ببند...
20 مرداد 1395

گزارش از کلاس پیام شادمانی(تتفکروا)

  آیه ی این جلسمون، در مورد فکر کردن بودن بود؛ پس در مورد چیزهایی که بچه ها می توانند در موردش فکر کنند با هم گفتگو کردیم؛ بچه ها فکر کنیم چه جوری می توانیم به مادر و پدرمون کمک کنیم؟   صوت آیه ی  بالا را از اینجا دانلود کنید. http://uplod.ir/3isfst19o49x/تتفکروا1.mp3.htm فکر کنیم وقتی برادر یا خواهر کوچکمان اسباب بازی ما را برداشته،چه جوری بدون این که او گریه کند،وسیله خودمان را پس بگیریم؟ در مورد نعمت هایی که خدای مهربون بهمون داده فکر کنیم. فکر کنیم چه جوری خودمون رو سرگرم کنیم و چه بازی هایی انجام بدهیم؟ بعد همه ی بچه ها &la...
3 مرداد 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد