پیام شادمانی 1 (گزارش کلاس شیرین تر از عسل (آیه ی سلام علیکم))

«بسم الله الرحمن الرحیم»

چون جلسه ی اول کار بود کلاس با یک معارفه ی کوچولو و جمع جور با حضور مادران بچه ها در کنار هم آغاز شد. 

کلاس اینگونه آغاز شد.

به نام خداوند رنگین کمان
خداوند بخشنده ی مهربان

خداوند سنجاقک رنگ رنگ

خداوند پروانه های قشنگ

و بعد.....

سلام چه خوب و زیباست

 غنچه روی لب هاست

 به هر کسی می رسیم 

کلام اول ماست

حالا با هم بچه ها 

بلند بگیم یک صدا 

سلام سلام سلام

از مامان ها خواستم اگه یاد گرفتن شعر ها رو با هم یکبار دیگه واسه بچه ها بخونیمش😜

الحق که مامان های باهوش و با استعدادی بودن.😊👏

مامان ها امیدوار بودند که بتونیم بچه ها رو با یه ترفندی کمی از اون ها دور کنیم. 😅 آخه بچه های کلاس توی رده ی سنی 3 تا 4 سال بودند.

خلاصه القصه ...... خیلی جالب بود که بعد از معارفه هر مامانی با یه بهانه ای به کودکش گفت که باید از کلاس بره بیرون 😂😂

به هر حال بعد از بیرون رفتن مامان ها دو شخصیت اصلی داستان وارد صحنه شدن و به هنر نمائی پرداختند. 

( آقا سجاد )

و........

(طوطی جان)

یا البته به قول بعضی از بچه ها کلاغ🤣

آقا سجاد در حال قدم زدن و رد شدن از کنار طوطی جان بودند و مشغول خوندن شعر زیر

سلام سلام مامان جون، سلام سلام باباجون

سلام میدم به گل‌ها، سلام میدم به بارون

سلام سلام قناری، مورچۀ خوب و کاری

سلام به شاپرک‌ها، سلام به اسب گاری

سلام یه حرف خوبه، بوی بهارو داره

سلام برای آدم، سلامتی میاره

که طوطی جان  به آقا سجاد گفت : چی کار داری می کنی؟ کجا بودی؟ کجا می ری؟

آقا سجاد هم جواب داد: من داشتم واسه خودم شعر سلام رو می خوندم. آخه دیشب رفته بودیم مسجد. عمو روحانی گفت سلام کردن خیلی کار خوبیه. بچه های خوب همیشه سلام می کنن و هیچ وقت سلام کردن یادشون نمی ره. تازه پیامبر ما حضرت محمد «صلی الله علیه وآله » (فضای کلاس با صلوات بچه ها عطرآگین شد و چه حس خوبی بود برای من😇) سعی می کردن همیشه اولین نفری باشن که سلام می کنن حتی به بچه ها. 

طوطی جان کلی چیزهای خوب یاد گرفتن و.......

آیه  و شعر مربوط به سلام برای بچه ها خوانده شد.

بازی بچه ها شروع شد و همینطور که بچه ها بازی می کردن مرتب آیه ی سلام و شعرش برای بچه ها خوانده می شد.

بازی اول ماهی گیری بود و چون خیلی جذاب بود واسشون همگی به اتفاق توش شرکت کردن 😂

بعد قرار شد هر کس آیه  و شعر رو خوند ما هی گیری کنه

توی قسمت بعدی بچه ها رفتند عروسک هایی که خودشون ساخته بودند آوردن تا ببینیم کدومشون بهتر و قشنگ تر سلام می دن.

برای بازی بعدی قرار شد یکی از بچه ها بره بیرون از اتاق تا ببینیم وقتی وارد اتاق می شه اون اول سلام می کنه یا دوستاش

که اینجا یه گریزی هم به حدیث امام حسین «علیه السلام» زدیم.

البته دقت کنید یکی از بچه ها قرار بود بیرون بره😅

بازی بعدی قرار بود خاله خودش رو به خواب بزنه 😴 و بچه ها یکی یکی و آروم 😱بیدارش کنن که متاسفانه این پروژه باشکست روبرو شد.🤕

بازی آخر هم بازی پرشی و جنبشی بود که توی این بازی مشارکت فعال و حداکثری بچه ها به چشم می خوره😁

در تمام مراحل بازی آیه و شعر مربوط به اون برای بچه ها در حال تکرار شدن بود.

مربی : ساجده طالبی