گزارش از کلاس شیرین تر از عسل(آموزش حدیث امام زمان(عج))
پلاستیک های حبابدار که برای محافظت ظروف شکستنی هست رو با خودم سرکلاس بردم،همین جور که حدیث رو برای بچه ها می خواندم،بچه ها هم مشغول ترکاندن حباب ها بودند،با خودم می گفتم :«ای کاش ما آدم بزرگ ها هم می توانستیم حباب های تو خالی زندگی مان رو از بین ببریم و جور دیگری زندگی کنیم.»
بعد از ترکاندن حباب ها که بسیار هیجان انگیز بود به بچه ها خودکار دادم و از اون ها خواستم روی همین حباب ها نقاشی بکشند هر آن چه که دوست دارند؛ یکی از بچه ها می گفت من امام زمان(عج) رو کشیدم ،دیگری می گفت من دشمنان رو کشیدم ،دیگری من اسب کشیدم،انگار این فیلسوفان کوچک، فلسفی تر و عمیق تر از ما آدم بزرگ ها به قضیه نگاه می کردند انگار هوای نفس خود را خالی کرده بودند تا جای آن را به صاحب اصلی یعنی امام و مولایشان بدهند.
بازی« راه عنکبوتی» هم،چاشنی کار شده بود کلافی که دست به دست می شد. مربی سر کلاف را در دست خود نگه می داشت و بقیه ی کلاف را برای یکی از بچه ها پرتاب می کرد،اوهم بخشی از طناب را نگه می داشت و پس از خواندن حدیث بقیه ی کلاف را برای فرد دیگری پرتاب می کرد ،آن قدر این کار را تکرار می کردیم تا مسیری عنکبوتی به وجود بیاید،حالا وقت آن بود که بچه ها از زیر کلاف ها،از روی کلاف ها رد بشوند و احادیث معصومین را زمزمه کنند و در بزرگسالی به یاد بیاوردند با کلام معصوم از سختی ها،مشکلات و موانع زندگی گذر کردند.
و اما حدیث زیبای این جلسه به همراه صوت:
http://majiddownload.com/up1/12478/1521570180.mp3
مربی کلاس: مرثا نورانی