سفینه

*به نام خدا* مربی توپ رو برای یکی از بچه ها پرتاپ می کند، کودک در حین تکرار حدیث، توپ را گرفته و یک توپ رنگی از ظرف توپ ها برداشته و در ظرف کناری قرار می دهد و توپ رو مجددا برای مربی پرتاب می کند. 🌸 ❤️❤️❤️❤️❤️ القلب مصحف البصر قلب کاغذ چشمه هر چی که چشم می بینه اون توی دل میشینه گس هر دو چشم رو وا کن به خوبی ها نگاه کن از بدی چشم بپوشون نشینه در دلت اون دست ها حکم بازیکن رو داشتند و پاها دروازه بودند، عجب فوتبالی! 👌در حین تکرار حدیث مون.  حرکات مختلف کششی دعای پایانی کلاس🙏🙏🙏 💓💓💓💓💓💓 ایده و اجرا : مرثانورانی  روز سه شنبه 6 خرداد 1402  8 ذی الحجه 1444 ...

بازهم خدای مهربان توفیق داد تا یک بار دیگر برو بچه ها ی سفینه ای یک جشن با شکوه و عالی برای میهمانان کوچولوی خود در پیش دبستانی تزکیه و برای کودکان بی سرپرست به مناسبت عید بزرگ غدیر بر گزار کنند؛ توی این جشن زیبا: مثل کارهای گذشته ،بنیاد سفینه، کودکان را  با ورود ویژه خود، غافل گیر کرد تا از همان ابتدا مخاطبین با علامت سئوال(Question mark) وارد جشن شوند. این بار، مسیری طراحی شده بود که کودکان پس از عبور از آن  به جایگاهی می رسیدند که با بادکنک های رنگی و کاغذ کشی های زیبا تزیین شده بود و دو مجری در حالی که دستان خود را بالا برده بودند و «من کنت مولاه ، فهذا علی مولاه» را به صورت آهنگین و...

*به نام خدا* کلاس شیرین تر از عسل آموزش پیام قرآنی «وَ اشکُروا نِعمَتَ اللهِ» همراه با شعر خدا به ما این همه نعمت داده ما چی بگیم ما چی بگیم «وَ اشکُروا نِعمَتَ اللهِ» یعنی خدایا شکرت بابت تمام نعمت هایت  با بچه‌ها نعمت هایی که داریم گفتیم سلامتی، پدر و مادر گل و درختان غذا ها و خوراکی ها 🙏 انجام بازی حین تکرار پیام قرآنی 🌸 مربی از آن طرف توپ را برای بچه‌ها پرتاب می‌کرد و بقیه بچه‌ها پیام قرآنی را تکرار می‌کردند و وقتی توپ را میگرفت هر بار یک توپ را به ظرف دیگر انتقال میداد ❤️ شاگرد جدید و انجام بازی 💐 پسر ها یک طرف گروه شدند 😍 ...

*به نام خدا* نمایش گاوی و جو جو در کلاس شیرین تر از عسل یعنی چه آیه ای قراره درس داده بشه؟ 🧐 _بیان آیه *﴿ و ثیابک فطهر ﴾* _نمایش عروسکی با محوریت آقای گاو که علاقه ای به رعایت بهداشت نداشت و جوجه که گاه رو تشویق به بهداشت میکرد.  _کاردستی که در آن هر یک از بچه ها پوشاک مورد علاقه خود را میگفتند ، مربی نقاشی میکشیدند و بچه ها ابتدا رنگ آمیزی و آراسته میکردند و سپس برش دادند و به بند رخت آویز کردند.💢 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ایده و اجرا : مرثانورانی  روز دوشنبه 22 خرداد 1402  23 ذی القعده 1444  ...

*به نام خدا* بچه های کلاس شیرین تر از عسل  بچه‌ها نمایش زنبور عسل را مشاهده کردند قرار بود به همسایه کمک کنه چون همسایه بیمار بود نیاز به دارو (عسل) داشت قرار شد بچه‌ها زنبور عسل را از این طرف طناب به آن طرف طناب (کندو) برسانند تا عسل را برای همسایه ببرد💢 بازی همراه آموزش حدیث حضرت زهرا سلام الله علیها در مورد دعا برای همسایه ها  رسیده وقت دعــــا بالا ببر دست ها را پیش از خودت دعــــا کن برای همسایه ها اول همسایه بعد اهل خونه 🙏 بازی جذاب آفتابی، بارونی به همراه بشین و پاشو برعکس  طناب را دو قسمت کردیم یه طرف طناب خورشید نماد آفتاب را قرار دادیم یک طرف طناب قطره آب نم...

*به نام خدا* نظافت دندانها 👌 همه بچه‌ها دندان های عروسک هایی که دندنشون بر اثر شکلات خوردن کثیف شده بود تمیز کردند پیامبرمون فرموند خوشبو کنید با مسواک دهان را دندانها را خوشحال کنید با این کار خدای مهربان را ✳️ دندان های ستاره خانم و آقا هادی تمیز شد  مربی در حال باد کردن بادکنک البته زمانی می‌توانست بادکنک را باد کند که بچه‌ها حدیث پیامبر را تکرار می‌کردند وگرنه بادکنک از دست مربی خارج میشد🌸 تاج ملکه دوم خانه روی سر بچه های شیرین تر از عسل هم قرار گرفت تاج روی سر هر بچه ای که قرار می‌گرفت باید حدیث را تکرار می‌کرد (علیک بالسواک)  انجام بازی حرکت ف...

...

(به نام خدا) 😇حدیث روز: ( من اخلاق الانبیاء التنظف. اگر می خوای خوب باشی تو مثل پیامبران باید پاکیزه باشی همیشه وهرکجا.) 😇به دلیل اینکه این جلسه در دهه ی کرامت برگزار شده بود و رعایت بهداشت و نظافت در شیوه ی زندگی بچه ها تاثیر زیادی دارد ، این جلسه را به امام رضا (علیه السلام ) و حدیث ایشان درباره ی بهداشت و نظافت اختصاص دادیم. 😇در اولین مرحله، بازی ای با بچه ها کردیم که هم باعث تقویت هماهنگی بینایی و دهان می شود و هم بازی مربوط به امام رضا (علیه السلام) است و باید بچه ها کبوتران را به گنبد طلایی آقا (که از قبل ساخته شده بود ) برسانند. 😇بازی اول به طوری بود که باید نی را روی سطح کبوترانی ک...

بچه ها، لی لی حوضک امام رضایی(ع) رو بازی کردند: مثل انگشت شست، کبوتر شدند و به امام مهربونشون سلام دادند:(همچنین به خواهر امام رضای مهربون سلام دادند:) بچه ها، کبوترانه بازی کردند؛ شبیه بازی کلاغ پر، با شنیدن کارهای خوب، دستشون رو مثل کبوتر بالامی آوردند و بق بقو می کردند و با گفتن کارهای اشتباه، یک " نه" جانانه و اپرایی می گفتند!  قصه ی " حرف طلایی" (همان حدیث سلسله الذهب ولی کودکانه) رو شنیدند:  کبوتر کوچولو ها برای شنید...