جشن قرآن 1

"به نام خدای بخشنده ی مهربان"

ورود ویژه:

هنگام ورود بچه ها،مادرها دو به دو روبروی هم ایستادند و دستهاشون رو بالای سر بچه ها مثل طاق به هم قلاب کردند و آهنگ بوی ماه مهر رو که در حال پخش شدن هست زمزمه می کنند تا بچه ها از بین دستانشان رد شوند.

😍مجری با بچه ها سلام و احوال پرسی می کنه:

«بسم الله الرحمن الرحیم»

        کارهای ما شروع می شه    با نام خدا جون همیشه        

  به ما می ده  هرچی بخوایم       مهربونیش کم نمی شه

سلام سلام      همگی سلام

مامان  ها  و معلم های مهربون ،   بچه ها سلام

سلام می دم تا که دلم وابشه

روی لبام شکوفه پیدا بشه

سلام سلام همگی سلام   هزار و سیصد تا سلام

کوچکترها، کوچکترها، مبارکه مبارکه جشن قرآن

حالتون خوبه بچه ها؟؟ خوش اومدین. خوش اومدین می دونید ما واسه چی دور هم جمع شدیم؟ خب آخه امروز جشن قرآنه 

دست بزنیم ما حالا دستا رو ببریم بالا

یک دو سه یک دو سه خوشحالی کنیم حالا یک دو سه یک دو سه خوشحالی کنیم حالا 

چه جشن خوب و نازی برپا شده با بازی

این جشن قرآنه که آورده اینجا شادی

خوبه که ما بدونیم قرآن چراغ راهه

برای ظهوره آقا این بهترین همراهه

قرآن رو می خونیم تا باشیم یار آقا

با شادی ، با امید می شه زیبا این دنیا

بخش اول

همینطور که مجری وسط صحنه ایستاده و داره با بچه ها صحبت می کنه عروسک سفینه خلاق از یه گوشه سالن جائی که مجری اون رو نمی بینه  در حالی که داره باخودش زمزمه می کنه دید دیدی دین دین  دیری دیدی دین دین، دین دین دین ....

مجری:  در حالی که می چرخه تا بتونه اطراف خودش رو ببینه  می گه اِ این صدای کیه دیگه، از کجا داره میاد؟

سفینه خلاق : منم ، سلام منم . (ریتمیک)

مجری: به حالت ترس می پره بالا و می گه اِ شما کی هستی دیگه ؟ از کجا اومدی؟ آدمی؟ خرگوشی؟  گربه ای ؟؟ شما دیگه کی هستی؟؟

سفینه خلاق : من سفینه ی خلاااااااقَ__________م 

مجری: چی گفتی؟ 

سفینه خلاق : س َ فی نه یِ خل لاق (به صورت بخش کردن)

اِ سلام بچه ها  بیاین بخش کنیم، س َ فی نه یِ خل لاق (به صورت بخش کردن)

مجری: آهان ببخشید حواسم به بچه ها بود، متوجه نشدم شما چی گفتی. 

خب حالا سفینه ی خلاق می شه بپرسم شما چی هستی ؟ اینجا چی کار می کنی؟چه جوری به وجود اومدی؟

سفینه خلاق : بلهههه چرا نمی شه. اولا که هر جا جشن باشه ، خوراکی های خوشمزه باشه، بازی باشه من هستم.

دوما من عروسک اصتخاصی یه گروه هستم.

مجری: ای بابا چپ غلط غولوط هم که حرف می زنی فکر کنم منظورت اختصاصیه یعنی مختص اون گروه.

سفینه خلاق : بله بله آفرین درسته. چون اسم گروهشون سفینه است گفتن من رو هم شبیه سفینه درست کنن، بعد یکی از مامان ها آخه این گروه گروه مامان هاست. من از توی ذهن یکی از مامان ها رفتم ، تو ذهن یکی دیگه شون که نقاشی اش خوب بود نقاشی شدم، بعد رفتم دست اون مامانی که عروسک سازی بلد بود، ساخته شدم عروسک شدم، خلق شدم، متولد شدددددم.

 مجری : چه جالب، ان که شما این رو گفتی من به این نتیجه رسیدم کهههههه

سفینه خلاق :  کهههههه

مجری :  کهههههه

سفینه خلاق :  کهههههه

مجری :  اِهههههه می ذاری صحبت کنم یا نه؟

سفینه خلاق :که؟؟

مجری : هر چیزی توی این دنیا  یه نشونه است برای اینکه ما بفهمیم یه خالقی داشته و یکی اون رو خلق کرده. مثلا لباس ما یکی پارچه اش رو ساخته ، یه خیاط اون رو دوخته شده لباس ما، یا یه ماشین، یه خوردو سازی با کلی متخصص و سازنده همکاری کردن تا یه ماشین به وجود بیاد.

سفینه خلاق : بله کاملا درسته.

مجری : حالا بچه ها به نظرتون این کوه، جنگل، دریا، ما آدم ها، همه ی اینا رو کی آفریده؟ آفرین خدا، خدای مهربون، اونی که از پدر و مادر هم به ما مهربون تره، اونی که ما هار و دوست داره .

سفینه خلاق : من که نفهمیدم خدا کیه ؟

مجری :  اشکال نداره الان با هم  یه بازی قشنگ می کنیم بعدش شما کاملا متوجه می شی. 

مجری  و سفینه خلاق: آی بازی، بازی، بازی با دوستای هم بازی زود باش بگو چه بازی ؟ زود باش بگو چه بازی؟

بازی و مسابقه (بخش اول) « شناسنامه خدا »

مجری : توی این بازی در حالی که بجه ها توپ توی دستشون رو دست به دست می چرخونن، مجری معنی سوره ی توحید رو به صورت شعر  برای بچه ها می خونه و توی بازه های مختلف شعر قطع می شه ، وقتی شعر قطع شد ، توپ توی دست هرکس بود اون بچه باید با صدای بلند سوره ی توحید رو یکبار برای همه بخونه.

این سوره ی توحیده      روشن مثل خورشیده 

اونی که هست یگانه     خدای مهربانه

به کس نیاز نداره      خوبی هاش بی شماره

نه بچه داره خدا      نه مامان و نه بابا

کسی شبیه او نیست    چون که خداوند یکی است

بیاین با هم بخونیم     سوره ی خوب توحید

ایده پرداز : ساجده طالبی،مرثا نورانی

نگارنده: ساجده طالبی

اجرا: مرثا نورانی، ساجده طالبی