جشن شکوفه ها(قسمت سوم)

1402/6/30 10:09

نویسنده : یکی از ما

184 بازدید

اشتراک گذاری

"به نام خدای بخشنده و مهربان"

بخش سوم

سفینه خلاق : در حالی که مدادش رو پشت گوشش گذاشته توی صحنه داره هی جابجا می شه و زیر لب باخودش صحبت می کنه. ای بابا کجا گذاشتمش الان اینجا بودا. چرا نیست؟ پس کوش؟

مجری: سلام چیزی شده؟ دنبال چیزی می گردی؟

سفینه خلاق : سلام، خوب هستین؟ چه خبرا؟ شما که هنوز مشغول تزیین کردن هستین...

بله درست حدس زدین، دارم دنبال مدادم می گردم. با هوشینااا. از کجا متوجه شدین من یه چیزی گم کردم؟

مجری: آخه دیدم داری روی زمین و پشت وسیله ها رو نگاه می کنی.( در حالی که می خنده) حواس پرت، مدادت پشت گوشته.

سفینه خلاق : ای بابا چطوری رفتی اونجا؟ تو کی رفتی اونجا؟؟ بازم شما به من خندیدین؟

مجری : ببخشید اصلا دست خودم نیست. بگو ببینم سفینه خلاق من گفتم؟همونطور که باید لباس هات رو مرتب کنی ، مرتب کردن وسائلت و جابجایی شون هم با شماست؟؟ شما باید مداد رنگی و جامدادی و دفتر و کتاب ها و هر چیزی که لازمه بذاری توی کیف که با خودت ببری مدرسه رو خودت شب قبل مرتب کنی و بذاری تو کیف. پس باید واسشون یه جای مشخص و همیشگی در نظر بگیری. در ضمن توی مدرسه هم حواست بهشون باشه که گم شون نکنی و سالم بمونن و با کمک مامان یا بابا روشون اسم بزنی.

سفینه خلاق: نه نگفته بودین، ولی الان گفتین دیگه یادم می مونه .ممنونم.

مجری: حالا چیکار می کردی که مدادت رفته بود پشت گوشت؟

سفینه خلاق: هیچی بابا ، آخ آخ جاتون خالی ناهار خوشمزه ام رو که خوردم، آخه می دونین چیه ؟؟ مامانم می گه هر کاری می خوای انجام بدی باید اول غذات رو بخوری که نه معده درد بگیری نه گرسنه باشی و بتونی خوب تمرکز کنی. حواست باشه که به جز غذا باید میوه های مختلف و خوراکی های مفید دیگه هم بخوری که بدنت حسابی قوی بشه. تازه می گه اگرم می گم باید زود بخوابی به خاطر اینه که مورمون رشدم از ساعت ۹ شب فیشتی می زنه بیرون از مغزم.

مجری: صبر کن ببینم چی ؟چی گفتی؟؟

سفینه خلاق: بابا جان گفتم مامانم می گه باید زود بخوابییی چون مورمون رشدت از ساعت 9 فیشتی از مغزت می زنه بیرون.یعنی تشرح می کنه مغزم.

مجری: ای بابا سفینه خلاق تو که داری همه ی کلمه ها رو اشتباه می گی که.

اولا مورمون نه و هورمون

ثانیا تشرح نه و ترشح یعنی مغز دستور آزاد سازی این هورمون رو از غدد صادر می کنه.

سفینه خلاق: منم همین رو گفتم دیگه مورمونی که تشرح می کنه.

مجری: ای بابا بچه ها می خواین یه بار شما ها همتون باهم با صدای بلند بگید هورمون رشد شب ها از ساعت 9 ترشح می شه شاید یاد بگیره.

سفینه خلاق: ای بابا خب حالا چرا داد می زنین متوجه شدم هورمون رشد شب ها ساعت 9 ترشح می شه.

مجری: خب حالا بگذریم آخر نگفتی چرا مدادت پشت گوشت بود؟؟

سفینه خلاق: اِ آهان راست می گین. چون داشتم غذا می خوردم دیگه.

مجری: ای بابا سفینه ی خلاق مداد چه ربطی به غذا خوردن داااره؟؟

سفینه خلاق :من گفتم داشتم با مداد غذا می خوردم؟؟

مجری : نه نگفتی .

سفینه خلاق : خب چرا مدادم پشت گوشم ؟؟؟ آهان آهان یادم اومد..

مجری: خدا رو شکر خدا رو شکر داشتم کم کم نگرانت می شدم.خب حالا چراا؟؟

سفینه خلاق :مامانم یه کتابی رو به من داده و گفته که یه سری از تمرین هاش رو انجام بدم که یه کم برای مدرسه آماده بشم.کاش می شد.....

مجری: چیه باز هم داری به اختراع چیز دیگه ای فکر می کنی؟

سفینه خلاق : نه بابا می گم کاش می شد مشق نوشتن هامون هم یه کار گروهی باشه مثل جمع کردن لباس ها.

مجری: ای کلک نه دیگه نشد... مشق نوشتن دیگه یه کار تک نفره و شخصیه و در ضمن خیییلی هم مهمه، چون معلم تون از روی مشق هایی که می نویسین متوجه این می شه که چقدر از درسی که بهتون داده رو چقدر یاد گرفتین.

سفینه خلاق : آهان چه جالب. من همیشه با خودم فکر می کردم که چرا باید مشق بنویسیم؟ الان تازه فهمیدم چرا! ببخشیدا می گم خب حالا ما بریم مدرسه چی می شه مثلا؟ چه اتفاق خوبی می افته؟؟

مجری: چه سوال عجیبی داری می پرسی ها ولی خب اشکال نداره سواله دیگه. ببین عزیزم بری مدرسه سواد یاد می گیری بعد می تونی بنویسی و بخونی. حالا به غیر از کتاب های درسی و علمی که یاد می گیری کلی کتاب قصه می تونی بخونی که با هر کدومش به دنیای خیال سفر کنی. در ضمن شما که عاشق اختراع و مخترع شدنی می تونی کلی اطلاعات از کتاب های مختلف در مورد چیزی که می خوای اختراع کنی به دست بیاری.

سفینه خلاق : به به چقدررررر عالی من که دوست دارم زودتر خوندن رو یاد بگیرم.

مجری : تازه اگه بدونی که ایرانی ها همیشه توی یادگیری و اختراعات از خیلی از آدما جلوتر بودن که خییلی مشتاق تر می شی.

سفینه خلاق: واقعااااا چطور مگه؟؟

مجری: آخه پیغمبر ما حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم که چند روز دیگه هم تولدشونه یه حدیث دارن در مورد همین قضیه که می فرمایند: اگر علم در ثریا باشد مردانی از سرزمین پارس به آن دست پیدا خواهند کرد. من خودم هر وقت این حدیث رو می خونم به ایرانی بودنم افتخار می کنم.

سفینه خلاق : چقدررر عالییی. ببخشیدا شما می گین ایرانی ها خیییییلی دوست دار علم و دانش هستن می شه اسم چندتا از دانشمندا و اختراعات شون رو بگین؟

مجری : بله دانشمندان دوران قدیم ابوعلی سینا ، زکریای رازی کاشف الکل ، دانشمندان دوران جدید هم شهید احمدی روشن دانشمند هسته ای، شهید شهریاری دانشمند هسته ای.

سفینه خلاق: واااای من واقعا به خودم افتخاااار می کنم که یه ایرانی هستمممم.چقدررر خوشحالم. چقدررر دست دارم زود خوندن و نوشتن یاد بگیررم تا بتونم مخترع شم.

مجری : ولی سفینه خلاق دلم می خواد یه چیزی رو خیلی خوب بدونی هم شما هم این بچه های گلی که اینجا نشستن.دلم می خواد بدونید که علم واقعی و نور واقعی اهل بیت ما هستن چرا که پیامبر اکرم«صلی الله علیه وآله و سلم» که فرمودند:(«اول ما خلق الله نوری»: اول چیزی که خداوند خلق کرد نور من (پیامبر)بود. این رو به ذهن تون بسپارید و سعی کنید هیچ وقت هیچ وقت فراموشش نکنید.

سفینه خلاق: ببخشیدااا احساس می کنم خیلی خسته شدین و برای تزئین سالن نیاز به همکاری دارین. اینجوریه؟

مجری : بله ممنونم. خب حالا وقت بازیه. می خوایم بریم با هم یه عالمه بازی کنیم. آخخخخ جووون من بازی خییییلی دوست دارم. آی بازی، بازی، بازی با دوستای هم بازی زود باش بگو چه بازی ؟ زود باش بگو چه بازی؟

بازی و مسابقه (بخش سوم)

قسمت اول بچه ها با همکاری با یکدیگر به مجری کمک می کنند و سالن را تزئین می کنند.

هدف بازی: مانوس شدن کودک با اهل بیت و تقویت حس همکاری و بازی های گروهی

«تقویت نیمکره های مغز»:

هر شخص نیاز به دو عدد در بطری داره، همه همزمان با هر دو دست شروع به حرکت دادن درهای بطری از روی خطوط منحنی و خطوط شکسته ی رو به روی خود می کنند:

(این بازی رو هم میشه انجام داد:

حفظ تعادل لیوان روی خط کش که بچه ها با لیوان روی خط کش راه می‌رفتند و هرکی می‌توانست تعداد لیوان ها افزایش پیدا می‌کرد سه لیوان، چهار لیوان و حتی به جای خط کش با جعبه مداد رنگی هم امتحان کردند👌)