سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

سردار کوچک سپاهم یا حسین(علیه السلام) 44 (پرده خوانی) 3

1402/5/4 4:05
نویسنده : یکی از ما
42 بازدید
اشتراک گذاری

*به نام خدا*

بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا

بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

🙏🙏🙏🙏🙏

یکی بود یکی نبود روزی روزگاری مردی بود به نام حربن یزید ریاحی جلسه قبل گفتیم که عبیدالله بن زیاد یک آدم بدجنس حاکم کوفه شده بود و حُر را صدا کرد چون حُر خیلی قوی بود فرمانده نظامی بود به حُر گفت باید بروی و جلوی راه امام حسین علیه السلام را ببندی چون کوفیان به امام حسین نامه داده بودند و گفته بودند که کمکشون می‌کنند امام حسین علیه السلام هم به سمت کوفه حرکت کرد حُر اومد و جلوی راه امام حسین را گرفت و گفت من مأمورم شما را ببرم کوفه پیش عبیدالله بن زیاد البته مأمور به جنگ با شما نیستم و یک ویژگی خوبی که حُر داشت این بود که بی ادب نبود حتی در صحبت هایش به مادر امام حسین علیه السلام یعنی حضرت زهرا سلام الله علیها احترام می‌گذاشت امام حسین علیه السلام وقتی دید که عبیدالله بن زیاد با هزارن نفر آدم اومده بودند و رفتار خصمانه ای داشتند و اجازه نمی‌دادند امام حرکت کند امام اومد هم به آنها و هم به اسب هایشان آب داد حُر که این صحنه را دید دلش خیلی نرم‌تر شد 💢

موقع اذان شد وقتی امام حسین علیه السلام مشغول خواندن نماز جماعت بودند حُر اجازه گرفت و اومد پشت امام حسین علیه السلام نماز خواند (روز دوم محرم) حُر به امام حسین علیه السلام گقت اگر حتماً می خواهید به کوفه بروید یک کاری انجام بدهید و به سمت کوفه و مدینه نروید یک مسیر دیگر را انتخاب کنید چون عبیدالله بن زیاد گفته من خیلی باید مراقب شما باشم و اصلاً از شما جدا نشم امام حسین علیه السلام هم به سمت کربلا حرکت کردند بعد حُر متوجه شد که عبیدالله بن زیاد حتماً میخاد با امام حسین علیه السلام بجنگد و یک سپاه خیلی قوی توسط عُمربن سعد تشکیل داده عُمربن سعد سپاهش را تقسيم کرده بود و یک قسمتش را به حُر داده بود اما حُر نمی‌خواست با امام حسین علیه السلام بجنگد میگفت امام حسین علیه السلام پسر حضرت زهرا سلام الله علیها هست هرچی حُر با عُمربن سعد صحبت کرد موفق نشد او را راضی کند گفت من میروم پیش امام حسین علیه السلام اومد پیش امام حسین علیه السلام و خیلی شرمنده بود سرش را انداخت پایین و شمشیرش را زمین گذاشت و گفت ای امام حسین من اشتباه کردم لطفاً مرا ببخشید🙏 بزرگترها به این عذرخواهی توبه کردن می‌گویند و امام حسین ایشون رو بخشیدن حُر به امام حسین گفتند چون من اولین نفری بودم که راه را برای شما بستم اجازه بدهید در جنگ تن به تن اولین نفری باشم که میروم میجنگم حُر که بسیار شجاع و قوی بود شروع کرد به جنگیدن با سپاه عُمربن سعد تا اینکه به شهادت می‌رسد فرشته ها بالای سر حُر اومدند و امام حسین علیه السلام ایشون رو در آغوش گرفتند 🙏

💢💢💢💢💢💢

روز پنجشنبه 29 تیر 1402 

2 محرم 1445

اجرا :

مرثانورانی 

ثبت گزارش و عکس : 

فاطمه قاسمی 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد