سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

عید مبعث مبارک 3 (پیامبر و بازی با کودکان)

1401/11/25 11:45
نویسنده : یکی از ما
5,872 بازدید
اشتراک گذاری

بازی با کودکان

پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همانند خود كودكان با آنان بازي مي كرد، ميوه هاي تازه وچيزهاي ديگري براي شان هديه مي داد .

شركت در بازي كودكان نوعي احترام به شخصيت واهتمام به شغل آنهاست. پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) همواره با فرزندان خويش و حتي گاهي با كودكان اصحاب، بازي مي كرد ، چون بازي از نياز هاي طبيعي كودك مي باشد و بدون آن كودك رشد سالم نخواهد داشت.

كودكي كه به بازي علاقه نداشته باشد اصولا بيمار محسوب مي شود. همه ي انسانها اعم از بزرگ وكوچك ، حتي انبيا و اولياي الهي در دوران كودكي تمايل به بازي داشته اند و كما بيش به بازي مي پرداختند و اين حاكي از آن است كه بازي از نيازهاي طبيعي انسان است؛ گرچه اين امر بر همگان روشن است. اما مهم اين است كه والدين و سرپرستان كودك باوجود آگاهي به اين نياز ، ممكن است توجه كافي براي رفع اين نياز طبيعي نشان ندهند واز بر آوردن اين امر مهم غافل بمانند.

پيشوایان دين به اين نياز طبيعي كودكان توجه كافي داشته اند . آنها علاوه بر اينكه كودكان را در بازي دوران كودكي آزاد مي گذاشتند ، خود نيز در بازي آنها شركت نموده از اين طريق هم بازي آنها را رونق مي بخشيدند وهم به شغل و كار كودكان كه در واقع احترام به شخصيت آنها  است اهميت مي دادند.

توجه پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) به بازي كودكان تنها اختصاص به امام حسن و امام حسين (علیهم السلام) نداشت، بلكه با همه ي كودكان يكسان بود.

پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) براي اقامه نماز عازم مسجد بود ، در راه مسجد با كودكاني بر خورد كه به بازي مشغول بودند. كودكان همين كه پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را ديدند بسوي او دويدند و برگردن آن حضرت حلقه زدند و هريك مي گفت:" كن جملي" ؛ شتر ما باش (تا بر دوش تو سوار شويم).كودكان كه رفتار پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) را با امام حسن وامام حسين (علیهم السلام) اين گونه ديده بودند ، انتظار داشتند كه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) به آنها پاسخ مثبت دهد. حضرت هم انتظار آنها را برآورده ساخت. مردم براي اقامه نماز در مسجد ، منتظر آن حضرت بودند ، بلال را بسراغ آنحضرت فرستادند. همين كه بلال در راه با اين جريان مواجه شد ، عرض كرد: يا رسول الله مردم منتظرند. حضرت فرمود : براي من تنگ شدن وقت نماز بهتر از تنگ شدن دل اين كودكان است.

سپس فرمود: برو به خانه ام اگر چيزي هست براي كودكان بياور، بلال رفت تمام آن خانه را جستجو كرد تعدادی گردو (جوز) يافت آنها را نزد حضرت آورد، پيامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) گردوها را دردست گرفت وخطاب به كودكان فرمود: 

"اتبيعون جملكم بهذه الجوزات ؟"، آيا شتر خود را به اين جوز ها مي فروشيد؟ كودكان به اين معامله رضايت دادند و با خوشحالي پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را رها كردند. پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) راهي مسجد شد و فرمود: خدا رحمت كند برادرم يوسف را كه او را به چند درهم فروختند و مرا به چند جوز.!

باز نشر وب سایت سفینه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد