کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵4 (نمایشنامه انتظار(۲))
"به نام خدا" 👌پلان سوم نمایش انتظار: محمد بلند شده و به سمت در می رود و وسط کلاس می افتد ، صدایش بلند می شود : آی پام آی پام . بچه ها متوجه محمد شده و بر می گردند و علی به سرعت پیش محمد می نشیند. علی : چی شده محمد ؟ پات چی شده ؟ وای بریده داره خون میاد! میثم : با شیشه بریده ، خیلی زیاد بریده ؟ ببینم . علی : نه کمه ولی باید جلوی خونریزی رو بگیریم . میثم : محمد درد داری ؟ سعید : پ نه پ داره سنگک درست میکنه ، هی تکون می خوره . محمد : فکر کنم شکسته ! نمی تونم پامو تکون بدم . علی : تکون نده ! بچه ها یه پارچه بیارید ببندم به پاش جلو خونریزی رو بگیرم ! سعید : ببخشید آقای دکتر چند متر می خواستید ؟ قواره ایه ؟ میثم...
نویسنده :
یکی از ما
21:10