کربلای غزه
پسرم، داشت برنامه ی «بچه های ایران،بچه های غزه» را می دید. انگارصحنه ی کربلا جلوی چشمانش بود. آمد و گفت:«مامانی،این کلمه بازی چه طوره؟ بگید:علی اصغر» -علی اصغر -داداش بزرگش اکبر خودش لی لی حوضه عاشورایی ساخت: لی لی حوضک،بچه ها اومدن آب بخورن آدم بدا نذاشتن! امام حسین(علیه السلام) رفتن به جنگ آدم بدا. عمو عباس رفتن برا بچه ها آب بیارن. مامان رباب(به اشتباه میگفت:حضرت زهرا،شاید هم او درست می گفت ) می گفت: علی اصغر تشنه است نمی تونم بهش شیر بدم براش آب میارین؟ عمه زینب مراقب بچه ها بود و کودکان غزه... «اللهم عجل...