سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

گلدونه 3 (گزارش جشن پاک،زیبا،پروانه 1 به مناسبت میلاد حضرت معصومه(س))

1403/2/7 9:24
نویسنده : یکی از ما
4,431 بازدید
اشتراک گذاری

« جشن پاک، زیبا، پروانه »

برای بچه های خوب تزکیه ای(دبستان(۲):ابتدای اتوبان ارتش،ورودی ازگل،خ گلچین)

در سالن فیروزه (آمفی تئاتر ) مجتمع فرهنگی، رفاهی  

باغ پردیس برگزار گردید.

تشویقآسمان دلم خانه ای روشن است.تشویق

تشویقمهر تو تزکیه،تا ابد با من است.تشویق

ورود ویژه:

بچه ها به صف می ایستند واز بین دو مربی که روبروی هم ایستاده اند ودستان خود را به هم می زنند و شعر زیر را می خوانند، رد می شوند و وارد سالن جشن می شوند، و اما شعر:

پاک، زیبا ،پروانه      ای دختر نازدانه

تو هم می تونی باشی     پاک مثل پروانه

مجری:بسم الله الرحمن الرحیم

کارهای ما شروع می شه    با نام خدا جون همیشه          به ما می ده  هرچی بخوایم       مهربونیش کم نمی شه

سلام به گل، به غنچه ها  سلام من، به بچه ها

سلام می دم تا که دلم وابشه  روی لبام شکوفه پیدا بشه

سلام سلام همگی سلام   هزار و سیصد تا سلام

حالتون خوبه بچه ها؟؟خوش اومدین. خوش اومدین می دونید ما واسه چی دور هم جمع شدیم؟ خب ماه ذیقعده اومده این ماه با  دهه ی کرامت شروع می شه،اول این ماه و این دهه تولد یه خواهر مهربونه یعنی حضرت معصومه (سلام الله علیها)  که روز دختر هم هست،بعدش بزرگداشت اون یکی برادرشون یعنی شاه چراغه،تازه بعدشم یازده ذیقعده تولد امام رضای مهربونه (علیه السلام)، تازه ی تازشم، بیست و پنج ذیقعده جشن تولد زمینه واسه همینم ما جشن گرفتیم.به جشن«پاک،زیبا،پروانه» خوش اومدین.

بخش اول

پروانه زمانی که مجری در حال سلام و احوال پرسی با بچه هاست،از گوشه ای از صحنه آروم آروم بال می زنه و وارد می شه و خیلی با عجله و در حالی که اصلا حواسش به اطرافش نیست، و زیر لب انگار یه حرفایی با خودش می زنه توی تار عنکبوت گیر می افته .

پروانه در حالی که دست و پا می زنه تا بتونه خودش رو از توی تار آزاد کنه: ای وای حالا چیکار کنم؟ آخه چرا اینجوری شد؟

مجری صدای پروانه رو می شنوه و به سمت پروانه بر می گرده و با نگرانی ازش می پرسه: چی شده؟ کمک می خواین؟

پروانه: بله بله، کمک می خوام،دستتون درد نکنه. ممنون می شم کمکم کنید تا آزاد شم و بتونم دوباره پرواز کنم.

مجری: باشه کمکت می کنم. راستی شما کی هستی؟ اصلا کجا بودی؟

پروانه: می شه خواهش کنم اول به من کمک کنید تا از این وضع نجات پیدا کنم؟ بعد می گم خدمتتون که کی هستم. فقط خاله جون شما که اینقدر مهربونی می شه مراقب باشی تار عنکبوت کوچولو باشی؟ آخه خونه ی اونه. آخ آخ، نمی دونم چه بلایی سر بال هام اومده یعنی دوباره می تونم پرواز کنم؟

مجری به پروانه کمک می کنه و نجاتش می ده.

پروانه: آخیش دست شما درد نکنه راحت شدما. راستی انگاری شما از من یه سؤال هایی پرسیدین بله؟

مجری: بله پرسیدم شما کی هستی؟ اصلا کجا بودی؟

پروانه: شما من رو نمی شناسین؟ یه ذره بهم نگاه کنید. و شروع می کنه به بال زدن وچرخیدن.

مجری: نه تا حالا این اطراف ندیدمت.

پروانه: آهان البته حق دارید. آخه من تا دیروز یه کرم بودم، کرم ابریشم. تازه از پیله ام در اومدم وای که چه کار سختی بود توی پیله موندن و صبر کردن وای وای چقدر سخت تر بود از توی پیله در اومدن حسابی خسته شدم.

مجری: آهان، پس تو یه پروانه ای؟ خب عوض همه ی اون سختی هایی که کشیدی، این همه خوشگل و زیبا شدی، حالا می تونی پرواز کنی و هرجا دلت خواست پر بکشی. من فکر کنم به اون همه سختی می ارزید.تو هم یادت باشه پروانه جون که هیچوقت اون سختی ها رو از یاد نبری.

پروانه: آره خب، شما درست می گی. اوه مگسی، سلام خوبی؟(با یه ناز و عشوه ی خاص) 

مجری: وا، به مگس چیکار داری؟

پروانه:(در حالی که جا خورده)خب مگه چیه؟ آخه کرم شب تاب که دوستمه همیشه با همه همینجوریه، تازه به منم گفته که باید با همه و همه جا مهربون باشم، با همه بگو بخند باشم، یه کاری کنم همه من رو ببینن و بشناسن. اینقد خوشگلم،همه خوشگلی هام رو ببینن.

مجری: اوهوم خب پس بگو حواست به خوشگلی هایت بود که افتادی توی تار عنکبوت.

پروانه: راستش رو بخواین، آره.

مجری: خب، حالا یه ذره از این دوستت کرم شب تاب واسمون بگو.

پروانه: آهان، خوب شد گفتین. اونقدر باحاله، شب که می شه نور می ده و همه جا رو روشن می کنه، خب مهربونه دیگه، واسه همین هم همه می شناسنش.

مجری: اوهوم، خب پروانه جون ما اینجا دور هم جمع شدیم که با بچه ها یه جشن بگیریم الانم می خوایم با بچه ها یه بازی کنیم، موافقی که تو هم با ما بازی کنی؟

پروانه:بازی؟آره خب،چراکه نه.دوست دارم که یه ذره بازی کنم.آی بازی، بازی، بازی با دوستای هم بازی زودباش بگو چه بازی

بازی و مسابقه (بخش اول) «هرکی می خواد بنده بشه»

 توضیح بازی: 7 نفر از بچه ها رو انتخاب می کنیم همه روی سن میان، بچه  ها همه می ایستند و مجری و پروانه شعر زیر رو با ریتم تند می خونن  و بچه ها بالا و پایین می پرند،

هرکی می خواد بنده بشه،     یک گل پر خنده بشه       پاک و درخشنده بشه:

به شکل(سلام دادن به افراد مختلف برای مثال سلام دادن به دوست بابا که بهش می گیم عمو، سلام به دایی و ........)

وقتی کلمه ی به شکل گفته می شه بچه ها ثابت می ایستند و مجری و پروانه ازهرکدوم از اون ها مدل سلام کردن به یک نفر رو می پرسند.

1-سلام دادن به بابا،2-سلام دادن به خواهر یا برادر،3-سلام دادن به دوست بابا که بهش می گیم عمو،4-سلام دادن به پدربزرگ و مادربزرگ، 5-سلام دادن به عموی راننده سرویس، 6- سلام دادن به دوست،7- سلام دادن به آقای فروشنده مغازه

فلسفه بازی: این بازی برای دختران 7 تا 12 سال طراحی شده و سعی شده که در این بازی به طور غیر مستقیم به دختران آموزش داده شود که به عنوان یک دختر خوب و مسلمان در جامعه نقش ها و وظایف متفاوتی دارند، همچنین در این بازی کودک باید محرم یا نامحرم بودن شخصی که قرار است به او سلام کند را تشخیص دهد و بر آن اساس، مدل و شیوه ی سلام کردن خود را تنظیم کنند، در پایان نیز کودکان پی خواهند برد که حجاب فقط پوشش ظاهر نیست، بلکه انواع و اقسام مختلفی دارد که یکی از آن ها حجاب کلام است.

هدف بازی: این بازی از نوع بازی های دانشی_تحرکی می باشد ونیاز به تمرکز، یادآوری اطلاعات محرم و نامحرم، تصور ذهنی فعال، تشخیص موقعیت، توانایی برای پاسخ خلاقانه و همچنین آمادگی برای اجرای یک نمایش خلاق کوچک را  دارد.

میان برنامه (بخش اول)

 شعر زیر توسط مجریان هم خوانی می شود تا بچه هایی که برای اجرای مسابقه آمدند همه سر جای خود قرار بگیرند و مجلس دوباره به نظم و سکوت برسد.

شعر (سلام به حضرت معصومه «سلام الله علیها») 

از روز اول تا روز آخر ﺯﺍﺋﺮت هستم مثل کبوتر(2)

دست رو سینه ام می ذارم به احترامت بانو

جاری می شه رو لبهام ذکر سلامت بانو

«سلام ای دختر موسی ابن جعفر

سلام ای دختر زهرا و حیدر»(2)

از روز اول تا روز آخر ﺯﺍﺋﺮت هستم مثل کبوتر(2)

«عالم همگی مهمان بر دست کریم تو

عطر حرم زهرا آید ز حریم تو»(2)

از روز اول تا روز آخر ﺯﺍﺋﺮت هستم مثل کبوتر(2)

«سلام ای دختر موسی ابن جعفر

سلام ای دختر زهرا و حیدر»(2)

ایده پرداز و اجرا:مرثا نورانی - ساجده طالبی

باتشکر از مسؤلین مجتمع آموزشی تزکیه 2

خانم ها:مهدیان، مرعشی، عرب

غمخوار،تهرانی

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد