سفینه

برگرفته از کانال گروه"شیعه کوچولو" ...

...

...

...

یه ابتکار جالب توی این جشن عبادت،طراحی مسابقه ای بود که جواب سوالات بر در و دیوار خونه  نصب شده بود و اگر کسی جواب سوالی رو بلد نبود با خوب نگاه کردن و گشتن،جواب سوال رو پیدا می کرد،این جوری کلی چیزهای تازه ، بچه ها یاد گرفتند. این هم یه عکس یادگاری: سجاده های زیبای دوستانی که جشن عبادتشون بود: هدیه های به یادماندنی و خلاقانه ی این جشن: توی این جشن ،نور پردازی هم حال و هوای جشن رو متفاوت می کرد. پاسخ نامه ی مسابقه : و اما بخشی از سوالات جشن: توی همه ی جشن عبادت ها،باباهای عزیز نقش عوامل پشت صحنه رو...

    جشن عبادت سه تا "فاطمه خانوم" در سالروز میلاد حضرت "فاطمه معصومه(سلام الله علیها) مبارک باد.   چه قدر با احساس،قول و قرار های خودشان با پروردگار عالم را به رشته  تحریر درآورده بودند.     ...

برآیینه جمال داور صلوات / بر روشنی چشم پیمبر صلوات برحضرت معصومه فروغ سرمد / بر دسته گل موسی جعفرصلوات ... ای مظهر عصمت خدا معصومه / کن مرحمتی به سوی ما معصومه       ازما تورضا باش به جان زهرا / ای نام برادرت رضا،معصومه...     تاریخ چشم به راه فاطمه ای دیگر است. انتظار به سر می آید و شمیم دلنوازی، خانه خورشید را فرا می گیرد. خنکای حضور دوباره فاطمه (س) در فضای مدینه جاری می شود و کوثر فاطمی، جوشیدنمی گیرد. آری به کوچه باغهای حرم تو پناه می آوریم و در سایه سار ملکوتی آن، نفسی تازه می نماییم. کنار نهر استجابت می نشینیم و قطره ای می شویم در آبی زلال اش...

بخش پنجم: یه بازی بود برای دختران دبیرستانی  شرح بازی از این قرار بود که یه سری عدد که متعلق به اطلاعاتی در مورد امام رضا (علیه السلام) بود، روی یک جعبه نوشته شده بود. مجری یکی یکی اعداد رو می پرسید و اون ها باید می گفتن که این عدد چه ارتباطی به امام رضا (علیه السلام)  دارد. و بخش آخر که بخش پایانی بود، بعد از سلام دادن به امام رضا (علیه السلام)، موضوع خوشمزه و دلچسب کیک و پذیرایی بود. اِی تو شَمسُ الشُموس سلامٌ علیک         اِی امام رئوف سلامٌ علیک وارث انبیاء سلامٌ علیک          ...

بخش سوم: یه بازی بود برای مادر ها و دختر هاشون. به این شکل که مادر باید نفس گیری می کرد و ذکر یا رضا (علیه السلام) رو تا جایی که نفسش یاری می کرد می کشید و دخترش که یک قاشق که یه توپ پینگ پنگ توی اون قرار داشت رو توی یک مسیر رفت و برگشت حمل می کرد به صورتی که توپ از توی قاشق نیفته و صدای مامانش قطع نشه .هر کدوم از این دو اتفاق باعث باخت اون گروه مادر و دختر می شد که این خودش هیجان خاصی رو به دنبال داشت. بعد از این بازی یه شعر خوانده شد که بچه ها همکاری کردند و با اون دست زدند. يه گنبد طلايي                 &n...