سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

شعر کودکانه شهادت امام جواد (علیه السلام)

امیدوارم به کرم خودشون  از ما قبول کنن تقدیم به امام جود و سخا نمی دونم دوباره چرا هوا سنگینه                نمی دونم چی شده که آسمون غمگینه بازم دوباره مامان خودش مشکی پوشیده          با یک دلِ پر از غم ،منم مشکی پوشونده نمی دونم باز چرا، دل مامان گرفته            ازش پرسیدم ،دیدم اشکاش باز جون گرفته با چشمای پر از اشک ،واسم یه قصه گفته         انگار که باز دوباره ،ظالمی زوری گفته ...
28 خرداد 1402

شعر کودکانه رحلت امام خمینی(ره)(3)

*به نام خدا* 🌹  شعر کودکانه امام خمینی  🌹 🇮🇷  امامِ ما ،  خمینی 🇮🇷  آرامِ ما ، خمینی 🇮🇷  سلامِ ما ، خمینی  🇮🇷  کلامِ ما ، خمینی 🇮🇷  خمینی ، مهربونه   🇮🇷  خوشدل و خوش زبونه 🇮🇷  عاشقِ کودکان و      🇮🇷  یارِ نسلِ جوونه 🇮🇷  خمينی ، نازنينه      🇮🇷  فرشته‌ی زمینه 🇮🇷  رهبر انقلاب و        🇮🇷  مردِ بزرگِ دينه 🇮🇷 حرفای او طنینه      🇮🇷  تو قلب ما می شينه 🇮🇷  هدف او ، در هر جا     🇮🇷  وحدتِ مسلمينه 🇮🇷 &nb...
14 خرداد 1402

شعر کودکانه رحلت امام خمینی(ره)(2)

*به نام خدا* 🏴  من فقط عکس تو را دیده‌ام توی کتاب قصه‌ها درباره‌ات خوانده‌ام شب وقتِ خواب من شنیدم آمدی  بهمن پنجاه‌و‌هفت آمدی با خنده‌ات غصه‌ها از بین رفت سال‌ها مانند کوه در جماران بوده‌ای واقعاً تو رهبرِ خوب ایران بوده‌ای بوده‌ای بابابزرگ تو برای بچه‌ها ای امام نازنین کاش می‌دیدم تو را! شاعر: خانم داوری   ...
14 خرداد 1402

امام خمینی و بچه ها

خیلی با بچه ها مهربان بودند. امام خميني داشت كتاب مي خواند كه علي كوچولو به اتاقش آمد. امام كتابش را بست و با مهرباني علي كوچولو را در آغوش گرفت. علي روي زانوهاي پدربزرگش نشست. نگاهي به او كرد و پرسيد: «آقا جان! ساعتت را به من مي دهي؟» آقا جان پاسخ داد: «بابا جان! نمي شود، زنجيرش به چشمت مي خورد و چشمت اذيت مي شود، آخر چشم تو مثل گل ظريف است.» علي كوچولو فكري كرد و گفت: «پس عينك را به من بدهيد. » پدربزرگ خيلي جدي پاسخ داد: «نه! دسته اش را مي شكني و آن وقت ديگر من عينك ندارم. بچه كه نبايد به اين چيزها دست بزند.» علي از روي پاهاي امام پايين آمد و از اتاق بيرون رفت.   چند...
13 خرداد 1402

مسافر قطار کوچولو (۳0) (جشنواره آه و آهو در کاشان)

"به نام خدا" 😇 ده روز جشن و شادمانی در کاشان به مناسبت دهه ی کرامت؛ 😇 توی کاشان بودی ولی حس می کردی تو خود مشهدی! 😇 یازده سال هست که کاشانی های عزیز،"جشنواره ی آه و آهو" رو برگزار می کنند که حدود 4 سال هست شور و نشاط بیشتری پیدا کرده؛ 😇 چه کار قشنگی!ای کاش در سراسر کشور عزیزمون فراگیر بشه و این کارهای زیبا، رسانه ای تر بشه؛ 😇 دعای امام رئوف، بدرقه ی راهتان،راهتان مستدام؛ گزارش:مرثانورانی تیر98 ...
10 خرداد 1402

مسافر قطار کوچولو (29) (جشن امام رضایی به همراه عمو روحانی ها)

"به نام خدا" 😇 یه جشن خوب امام رضایی به همراه "عمو روحانی های مهربون" 🙂 بچه ها حسابی تو این جشن، بازی کردند؛ 🙂 با چشم بسته، مسیری رو رفتند و با تشویق دوستانشون، شئ مورد نظر رو برداشتند و با خودشون آوردند؛ 😇 داستان عنایت امام رضای مهربون(ع) به مرد سلمونی رو به صورت نمایش جالب دیدند و لذت بردند؛ 😇 بازی مورد علاقه ی بچه ها؛ "بپر بالا،بپر پایین، بکن یه کار خوب حالا"بود؛ بچه ها بعد از شنیدن این عبارت، در حالی که بالا و پایین می پریدند با گفتن شماره 3 می بایست در حال انجام یک کار خوب، متوقف می شدند؛کارهای مثل نماز خواندن، کمک به پدر و مادر، وضو گرفتن، ...
10 خرداد 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد