سفینه

باز اول رجب شد      لب ها به خنده واشد یکی از امامامون        باز دوباره پدر شد جشن ولادت           بادا مبارک امام سجاد پدر شد        او صاحب یک پسر شد هم نام پیغمبر است    کنیه ی او باقر است جشن ولادت             بادا مبارک شاعر: ساجده طالبی سلام مامان و باباهای مهربون، حلول ماه رجب بر همه ی شما عزیزان مبارک باد التماس دعا   ...

🎂 تولد یه آقا پسر گل، که با شب اول ماه رجب و میلاد امام محمد باقر(ع) تقارن داشت. 😇 با نام خدا به صورت جمله ی زیر برنامه رو آغاز کردیم: "به نام وجودی که وجودم از وجود پر وجودش به وجودآمده است."  😀 آغاز مسابقه و هیجان از همان ابتدا، حالا مهمانان باید این جمله رو سه بار، تند و سریع بدون غلط می گفتند!  😉 مسابقه ی نفس گیری ذکر متبرک "یا باقر" با استقبال خوبی رو به رو شد و برندگان درمرحله ی بعد با ذکر "یاعلی" به صورت مسابقه ی نفس گیری به رقابت پرداختند. 🙂 برنده ی این بخش از برنامه، کسی بود که مولودی زیر رو سریع حفظ می کرد و با صدای زیبا اجرا می کرد؛ دست ت...

شاعر:ساجده طالبی ...

"به نام خدا" 🌸🌸🌸🌸🌸🌸 🍩جشن #عید_مبعث هنوز ادامه داره خدا را شکر تونستیم امروز در کنار مدیریت و مربیان خوب شون برنامه ی دوست داشتنی تو مهد کودک سلاله مهدوی برگزار کنیم: ٣٠ بهمن ١۴٠١ آقای نانوا که مناسبت #عید_مبعث را با عید غدیر و تولد پیامبرمون اشتباه گرفته بود: ادامه ی صحبت ها با آقای نانوا همانا و توصیه به خوردن گردو همانا و داستان مهربانی و بازی پیامبر با بچه ها و قضیه ی گردوها هم همانا😏 به مناسبت عید مبعث ، حدیثی از پیامبر (ص) رو با بچه ها کار کردیم: خوشبو کنید با مسواک دهان را دندانها را خوشحال کنید با این کار خدای مهربان را علیک بالسواک (حدیث پیامبر)  بچه ها باید با دستمال دندان&z...

"به نام خدا" 😇متن مجری گری مخصوص عید مبعث:   تویی هم مصطفی و هم محمد        تو را در آسمان نامند احمد تو کانون صفا،مرد یقینی            تو عین رحمه للعالمینی بعثت پیامبر اکرم بر پیروان حقیقتش تهنیت باد ... ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد     دل رمیده ی ما را انیس و مونس شد ... به امر رب خود لبیک گویم     به همراه ملائک جمله گوئیم:  سلام و رحمت حق بر محمد(اللهم صل علی محمد و آل محمد) بخوان،بخوان به نام پروردگارت که آفرید،آدمی را از لخته خونی آفرید،بخوان که پروردگار تو ارجمند ترین است همو که با قلم آموخت و به آدمی آن چه را که نمی دان...

...

  ...

...

امروز،توی کلاس پیام شادمانی،توفیق داشتیم با بچه های پاک و معصوم،یادآوری کنیم نعمت های خوب و زیادی که خدای مهربون،به همه ی ما هدیه کرده است. به دوگروه تقسیم شدیم و رو به روی هم ایستادیم و دستامون رو هم به همدیگر دادیم؛ گروه مادرها و بچه ها همین جور که به جلو و عقب می رفتند،تکرار می کردند:« ما چی بگیم؟ ما چی بگیم؟» بقیه ی شعر رو هم که در کارت آموزه می بینید رو مربی به صورت ریتمیک می خواند که می توانید به صوت اون هم، مراجعه کنید: http://uplod.ir/y6f886wg33pa/ما_چی_بگیم؟؟؟.mp3.htm شعر زیبای زیر هم،با هیجان خوانده می شد و بچه ها به هر قسمت که می رسیدند،حرکات اون رو انجام می د...