کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵۰ (گزارش جشن بزرگ ترین آرزوی دنیا)
"به نام خدا"
😇یه جشن به یادماندنی و باشکوه :
😉بعد از بازی های تحرکی و جمع شدن جمعیت و مولودی خواندن، نمایش خلاق "بزرگ ترین آرزوی دنیا" با هنرنمایی خود بچه ها انجام شد:
🙂و اما نمایش؛تولد نرگس کوچولو بود و نرگس کوچولو حسابی خوشحال بود.
یه هدیه توجه ی گل دختر قصه ی ما رو به خودش جلب کرد وقتی هدیه رو باز کرد ناگهان یه پروانه ی زیبا از توی هدیه بیرون اومد و بعد سلام و احوال پرسی گفت:"نرگس کوچولو تا فردا بعد از ظهر وقت داری تا بزرگ ترین آرزوی دنیا رو بکنی تا من راه برآورده شدن اون رو بهت بگم"
🤩نرگس کوچولو خیلی خوشحال شد با خودش فکر کرد:" بزرگ ترین آرزوی دنیا چیه؟ اینه که همش بستنی بخورم؟ شب ها دیر بخوابم و همه اش کارتون ببینم؟؟ نه نه هیچ کدوم اینا بزرگ ترین آرزوی دنیا نیست،بهتره بروم و از مامانم سوال کنم!"
🙂نرگس پیش مادرش رفت در حالی که مادر داشت یه غذای خوشمزه برای شام آماده می کرد جواب نرگس رو اینجوری داد که:"بزرگ ترین آرزوی دنیا اینه که همه باهوش باشن و مثل دختر من سوال های خوب خوب بپرسند."
🙂نرگس با خودش گفت:"این که همه باهوش باشن،عالیه،ولی بزرگ تر از این آرزو هم هست؟ بهتره بروم و از بابایی سوال کنم."
🙂پدر نرگس توی حیاط مشغول ورزش کردن بود و جواب سوال نرگس کوچولو رو این جوری داد:"بزرگ ترین آرزوی دنیا اینه که هیچ جای دنیا جنگ نباشه تا ما بابا هم بهتر به کارهامون برسیم."
😇نرگس با خودش گفت:"خیلی خوبه هیچ جا جنگ نباشه، اما آرزویی بزرگ تر از این هم هست؟"
🙂نرگس به سراغ عزیز جون یعنی مادربزرگ مهربونش رفت و همین سوال کرد.
😔مادربزرگ که حسابی کمرشون درد می کرد در جواب سوال نرگس جونی گفتند:بزرگ ترین آرزوی دنیا اینه که همه سالم باشن و کسی درد و بیماری نداشته باسه،دختر گلم."
😀نرگس از این جواب خوشش اومد و گفت بذار از دادشی هم سوال کنم.
😔داداشی از این که نتوانسته بود توپ مورد علاقه اش رو بخره با دلخوری گفت:"بزرگ ترین آرزوی دنیا اینه که همه پولدار باشن و هیچ کس فقیر نباشه."
🙂نرگس به سراغ خواهرش هم رفت.خواهری که با دوستش قهر کرده بود جواب داد:"بزرگ ترین آرزوی دنیا اینه که همه با هم دوست و مهربون باشند."
🤒نرگس گیج شده بود و نمی دونست بزرگ ترین آرزوی دنیا چیه؟؟
🙂فردا بعد از ظهر شده بود و پروانه به سراغ نرگس کوچولو اومد و پرسید:"خوب، بزرگ ترین آرزوی دنیا چیه؟"
🤔نرگس جواب داد:"نمی دونه بزرگ ترین آرزوی دنیا اینه که همه باهوش باشند؟،یا هیچ کجای دنیا جنگ نباشه؟، یا همه سالم باشند؟،یا همه پولدار باشند؟؟یا همه با هم دوست و مهربوون باشند؟؟"
😉پروانه جواب داد:"من همه رو برآورده می کنمم!!!!!"
🤔نرگس با تعجب پرسید:"چه طور ممکنه؟؟تو که گفتی فقط یه آرزوو!!"
😇پروانه جواب داد:"یه آرزو هست که اگه برآورده بشه همه ی این هایی که گفتی برآورده می شه و اون ظهور آقا امام زمان (عج) هست.
😇با ظهور آقامون، همه باهوش میشوند، هیچ کجا جنگ نخواهد بود و هیچ کس مریض نخواهد شد و همه با هم دوست و مهربان خواهند بود"
"و نرگس کوچولو ، تو و دوستانت هر روز باید دعا کنید و کارهای خوب انجام بدهید تا این اتفاق خوب، زود زود اتفاق بیفته."
🤗نرگس با خوشحالی می گوید:"باشه باشه،ما هروز کارهای خوب می کنیم و برای ظهور امام زمانمون دعا می کنیم"
اللهم عجل لولیک الفرج
😇آی پسرها، آی دخترها، دعا کنید پیش خدا
کنار بره ابر سیاه
تموم شه انتظار ما
🙂این نمایش خلاق از کتاب قشنگ زیر اقتباس شده بود:
😇بعد هم سلام کودکانه به حضرت:
😇حالا که ذهن بچه ها آماده شده بود این کاردستی زیبا رو درست کردند:
😋کیک و مولودی هم که پایه ثابت،همه ی جشن ها هست:
😇بچه ها و بازی های دیگه ی مهدوی:(بادکنک القاب،کدوم تصویر، کدوم جمله؟ و...توضیحات بیشتر در پست های قبلی موجود هست.)
اجرا:مرثا نورانی
از دوستان خوبم در گروه گلدون(خانم سیدی و خانم محسنی و تمامی دوستانشون) و بانی مکان:(خانواده ی محترم زیبایی نژاد) نهایت تشکر رو دارم.