سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۶3 (خلاصه نمایش

"​بسمه تعالی" 🤔 نمایش "خورشید پشت ابر" بارها و بارها توسط دوستان سفینه ای اجرا شده و لبخند رضایت روی لب های یاوران کوچک مهدی (عج) آورده،امسال که به خاطر شرایط پیش اومده(کرونا) امکان اجرای حضوری نداشتیم،متن خلاصه تر شد و توی جشن های خونگی توسط خود بچه ها اجرا شد، این هم یه نمونه اش: "نمایشنامه خورشید پشت ابر": شخصیت ها: کبوتر،عنکبوت،زنبورعسل،جغد دانا،خورشیدو ابر هوا تاریک میشه و خورشید میره پشت ابر عنکبوت به کبوتر میگه: انگاری می خواد بارون بگیره برو برای خودت سر پناهی پیدا کن تا خیس نشی. با صدای رعد و برق، زنبورعسلی میزنه زیر گریه عنکبوت می پرسه چی شده؟،چرا گریه می کنی؟ زنبورعسل میگه: د...
1 اسفند 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۶2 (شگفتانه ی مهدوی)

"به نام خدا" 🤗  تو روز نیمه ی شعبان و توی قرنطینه ی خونگی،وقتی صدای در به صدا درمیاد و یه فرشته ی مهربون با کاپ کیک های دست پخت خودش و گذاشتن وسایل تزیین داخل اش تا بچه ها برای میلاد بهترین بابامون اون رو تزیین کنند جز این که دعاش کنی و از ته دل خوشحال بشی،کار دیگه ای از دستت برمیاد؟! ایده و اجرا: زهرا نورانی پنج شنبه ۲۱ فروردین۹۹ زمان کرونا ...
1 اسفند 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم 60 (عیدانه)

" به نام خدا" 😭 توی قرنطینه ی کرونایی که ۴۰ روز هست که حتی پدر و مادرمون رو ندیدیم!!، در عوض بیشتر از همه شاگرد سوپر دو تا کوچه پایین خونه مون رو دیدیم(چون خریدها رو برامون می آورد.) پس تلاش کردیم که روز عیدی لااقل او رو خوشحال کنیم اون هم با این هدیه: عیدتون مبارک ۲۱ فروردین۹۹ ایده نیمه شعبان  سال‌های گذشته  ...
1 اسفند 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵6 (کاردستی گل نرگس)

" به نام خدا" 😇 درست کردن و چسباندن گل های نرگس به همراه زمزمه ی دعای روح انگیز فرج: اللهم عجل لولیک الفرج: محیا سادات حسینی ۶ ساله ...
1 اسفند 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵4 (نمایشنامه انتظار(۲))

"به نام خدا" 👌پلان سوم نمایش انتظار: محمد بلند شده و به سمت در می رود و وسط کلاس می افتد ، صدایش بلند می شود : آی پام آی پام . بچه ها متوجه محمد شده و بر می گردند و علی به سرعت پیش محمد می نشیند. علی : چی شده محمد ؟ پات چی شده ؟ وای بریده داره خون میاد! میثم : با شیشه بریده ، خیلی زیاد بریده ؟ ببینم . علی : نه کمه ولی باید جلوی خونریزی رو بگیریم .  میثم : محمد درد داری ؟ سعید : پ نه پ داره سنگک درست میکنه ، هی تکون می خوره . محمد : فکر کنم شکسته ! نمی تونم پامو تکون بدم . علی : تکون نده ! بچه ها یه پارچه بیارید ببندم به پاش جلو خونریزی رو بگیرم ! سعید : ببخشید آقای دکتر چند متر می خواستید ؟ قواره ایه ؟ میثم...
30 بهمن 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵3 (نمایشنامه ی انتظار(۱))

"به نام خدا" "نمایشنامه ی انتظار" 🙂 شخصیت ها:۱محمد،۲-علی،۳،میثم،۴-سعید 🙂 پلان اول: (صحنه ی اول، بچه ها در حال تزیین هستند، محمد در حال بادکنک بادکردن، میثم درحال خطاطی، علی بالای چهارپایه در حال بستن ریسه و کاغذ رنگی ، سعید وارد می شود.) سعید:می بینم که در حال لیمو شیرین بازی درآوردنید! بیایید که بوق فیل خریدم . (بچه ها نگاه کوتاهی می اندازند و مشغول کار خود می شوند، سعید با دهان پر به میثم نگاه می کند؛) 😉 سعید:بابا خوش خط! خود کشی نکن! آقای توتون چی همین جوری قبولت داره! (محمد به سمت خوراکی می آید و یه مشت پفیلا بر می دارد، سعید روی دستش می زند.) سعید:...
30 بهمن 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵۱ (کارگاه مهدوی)

"به نام خدا" 😇 به به، جشن نیمه ی شعبان در روز خود نیمه ی شعبان اون هم از نوع کارگاهی اش: 😇 بچه ها برگه ی زیر رو رنگ آمیزی کردند و حرف های خودشون به امام مهربونی ها رو به خاله های مربی گفتند و اون ها تو برگه هاشون یادداشت کردند: 😉 این هم، نمایشگاه کارهاشون: 😇 بچه ها پازل "بچه ها و مسجد جمکران" رو درست کردند: 😇 با القاب امام زمان(عج) و معانی اون ها با بازی "بادکنک القاب" آشنا شدند: 🙂 بچه ها کاردستی زیبا و دوست داشتنی"گل نرگس" رو درست کردند: 😉 مراحل ساخت اون رو در زیر می بینید: ابتدا یک کاغذ...
30 بهمن 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۵۰ (گزارش جشن بزرگ ترین آرزوی دنیا)

"به نام خدا" 😇 یه جشن به یادماندنی و باشکوه : 😉 بعد از بازی های تحرکی و جمع شدن جمعیت و مولودی خواندن، نمایش خلاق "بزرگ ترین آرزوی دنیا" با هنرنمایی خود بچه ها انجام شد: 🙂 و اما نمایش؛تولد نرگس کوچولو بود و نرگس کوچولو حسابی خوشحال بود. یه هدیه توجه ی گل دختر قصه ی ما رو به خودش جلب کرد وقتی هدیه رو باز کرد ناگهان یه پروانه ی زیبا از توی هدیه بیرون اومد و  بعد سلام و احوال پرسی گفت:"نرگس کوچولو تا فردا بعد از ظهر وقت داری تا بزرگ ترین آرزوی دنیا رو بکنی تا من راه برآورده شدن اون رو بهت بگم" 🤩 نرگس کوچولو خیلی خوشحال شد با خودش فکر کرد:" بزرگ ترین آرزوی دن...
30 بهمن 1402

کوچولو بیا یارآقا باشیم ۴۹ (چای-مولودی!)

"به نام خدا" 😆 با یه کار ساده، میشه اهالی خونه رو هم شاد کرد و هم همراه امام زمان(عج)؛ 😉 هر کس به کار خودش مشغول بود که پیش تک تک اعضای خانواده رفتم و رسما دعوتشون کردم برای مراسم"چای-مولودی" 😲 تعجب تو چهره ها موج می زد! 😉 یه مولودی شاد با صدای مناسب پخش شد و دور هم چایی خوردیم،به همین سادگی! مرثا نورانی فروردین۹۹ ...
30 بهمن 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد