سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

کوچولو بیا یارآقا باشیم 14 (خورشید پشت ابرتئاتر کودکانه قسمت دوم)

1402/11/30 7:38
نویسنده : یکی از ما
5,429 بازدید
اشتراک گذاری

حالا صحنه قدری تاریک می شود و موسیقی ترسناک پخش می شود. و خورشید می رود پشت ابر. صدای باد و توفان و طبل تند می آید.

در این صحنه عنکبوت و کبوتر با سرعت توی جنگل شروع به راه رفتن می کنند و هر کدوم برای خودشون دنبال سر پناه می گردند. عنکبوت و کبوتر سه بار برخلاف هم حرکت می کنند.

 و بار چهارم عنکبوت به کبوتر می گوید: انگار می خواد بارون بگیره. برو  برو واسه خودت دنبال سر پناه باش.

در این زمان کبوتر هم از صحنه خارج می شه تا در صحنه ی بعدی در حال کمک کردن به عمو جغد شاخدار واردشود.

در همین لحظه صدای و  صاعقه  و صدای بارون تندی پخش می شه.

زنبور عسلی ناگهان با صدای صاعقه از خواب می پرد:چی شده؟ چرا همه جا بی نور شده؟ خورشید مهربونم کجاست؟و گریه می کند.

 عنکبوت :چی شده؟ چرا دوباره گریه می کنی؟

زنبور عسلی:

درست نگاه کن و ببین            تاریک شده چقدر زمین

خورشید خانوم مهربون            دیگه نیستش تو آسمون

     دلم گرفته ای خدا                خورشید  خانوم ما کجاست؟

خورشید خانوم بیا بیا              برگرد این جا به شهر ما

چی شد دلت ازم گرفت؟            خدا تو رو از من گرفت؟

مگه چه کاری کرده ام؟                مردم آزاری کرده ام

 در حال نشستن و بلند شدن  این قسمت رو می خونه :

دلم می خواد دوباره                 خورشید خانوم بتابه(۲)

در این زمان کبوتر  وارد صحنه می شود.

کبوتر: آهای خبر!      خبر! خبر!        خبر دارم براتون

خورشید خانوم طفلکی             گیر کرده پشت ابرا

زنبور عسلی بیا بیا                     عنکبوت جونم تو هم بیا

همه بیاین همگی بیاین                بریم پیش عمو جغد

همه دور کبوتر جمع می شوند و او می گوید:

گذاشته برا همه          عمو جغد جونم  جلسه

مکان این جلسه          هست کنار چشمه

همه حیوانات به  طرف چشمه حرکت می کنند. عنکبوت تخته وایت برد عمو جغد را جایگزین می کند کنار چشمه. کبوتر از صحنه بیرون می ره تا به عمو جغد شاخدار کمک کنه  و وارد صحنه بشن. زنبور عسلی هم با دل نگرونی توی سرش می زنه.

عمو جغد شاخدار:حیوانات جنگل،همگی توجه کنید!همان طوری که ملاحظه می کنید،اتفاق ناراحت کننده ای درجنگل افتاده.

همه حیوانات با هم پچ پچ می کنند

زنبور عسلی: بله! بله!

عنکبوت: آه! خورشید خانم!

کبوتر: آره! دیگه خیلی روشن نیست آسمون.

عمو جغد شاخدار: همه در این جلسه جمع شده ایم تا با هم هم فکری کنیم که در این شرایط سخت که خورشید خانم رفتند زیر ابرا، چه کارهایی می تونیم انجام بدیم. لطفاً هرکی نظر خودشو بگه.

زنبور عسلی با گریه می گوید: اجازه! هیچ کاری نمی شه کرد.

عنکبوت: یه عالمه کار دارم. باید کلی تار بتنم.نمی دونم با این نور کم می تونم کار کنم یا نه؟

کبوتر: عمو جغد شاخدار! اجازه؟

عمو جغد شاخدار: بله! جانم! بفرمایید.

کبوتر: به نظرم ما باید یه کاری کنیم تا خورشید خانوم از پشت ابر برگرده.

زنبور عسلی:ای بابا!کبوتر جونم! ما هر چی هم بال بزنیم که دستمون به خورشید نمی رسه بیاریمش بیرون از پشت ابر.

عنکبوت: کبوتر زنبور عسلی راست می گه. چاره ای  نداریم بیاین از همین نور پشت ابر خورشید استفاده کنیم و هر کسی کار خودشو انجام بده.

زنبور عسلی: نه! خورشید پشت ابر نه! خورشید باید وسط آسمون باشه. باید همه خورشیدو ببینن.

عمو جغد شاخدار: زنبور عسلی! اون موقع که خورشید وسط آسمون بود کسی بهش توجهی نکرد. حالا که رفته پشت ابر می فهمیم چقدر آسمون بدون خورشید بی صفاست.

کبوتر: عمو جغد شاخدار! قبول! درسته که قدرش رو ندونستیم اما شاید بشه یه کاری کرد.(با هیجان می گه).

بقیه حیوانات: مثلاً چه کاری؟

کبوتر: بیاین همه مون مثل خورشید مهربون بشیم. بعد هم با دعاهای زیاد از خدای مهربون بخوایم که خورشید زود بیاد.

عنکبوت: مثلاً چیکار کینم؟ چطوری دعا کنیم؟

کبوتر: معلومه با صلوات.          این دعا یادت میاد

زنبور عسلی: بله! صلوات. همون که خیلی شیرینه          روی دل ها گل می چینه

عمو جغد شاخدار روی تابلو می نویسد و می گوید:

آفرین کبوتر خانم! راه خوبیه. صلوات! بعد از دعا و صلوات چیکار کنیم؟

عنکبوت: مهربونی زیاد کنیم                  دیگران رو اذیت نکنیم

زنبور عسلی: به مامان و بابا کمک کنیم.

عمو جغد شاخدار: به به! چه راه حل های خوبی! همینا خوبه.

عمو جغد شاخدار: آخه خورشید خانم مهربونه          اون مهربونی  رو خوب می دونه

کبوتر: اگه ما هم مثل اون بشیم     زنبور عسلی :خورشید بشیم،مهربون بشیم     عنکبوت: همگی با هم دوست بشیم

 عمو جغد شاخدار: نور می دیم تا آسمونا   دور می کنیم تاریکیا    قوی تر می شیم ما از ابرا   ابرا رو دور می کنیم                خورشید و آزاد می کنیم.

دسته جمعی: خورشید و آزاد می کنیم.

پاشین همه برین دنبال مهربونیاتون.

زنبور عسلی سعی می کنه که به همه کمک کنه.عنکبوت در حال راه رفتن زمین می خورد زنبور عسلی به او کمک         می کندتا بلند شود.کبوترمی خواهد بافتنی ببافد قلابش را گم می کند زنبورعسلی کمکش می کند و قلاب رو برای او پیدا می کند. برای عمو جغد شاخدار چایی می برد. در حین انجام این کارها مرتب به آسمان نگاه می کند. با صدای تگرگ ابرها به هم می خورند و باران می گیرد. حیوانات همگی دستهایشان را به سمت آسمان می برند( به حالت دعا) و هر حیوانی دعا می کنه.

زنبور عسلی: خداجون خورشید ما رو برسون.

عنکبوت: خدایا یه کاری کن دل زنبور عسلی نشکنه کمک کن خورشید زوده زود برگرده.

کبوتر: خدایا اگه کمک کنی خورشید خانوم برگرده ما هم قول می دیم از این به بعد همیشه به هم مهربونی کنیم.

و از باران لذت می برند. صدای باران تمام می شود. خورشید از پشت ابرها بیرون میاد و چراغ های صحنه روشن میشه همه ی حیوانات باخوشحالی برگشت دوباره ی خورشید رو به هم تبریک می گن  خدا رو شکر می کنند در این هنگام عنکبوت می گه: می یاین برای خورشید شعر بخونیم. بقیه ی حیوانات با تکان دادن سر و بله گفتن زیر لب عنکبوت رو تأیید می کنن با هم شعر زیر را می خوانند:

با آهنگ قهر نکن تو با من فیلم خواهران غریب قسمت «معلم درس وفا» خوانده شود.

لالا     لالا       لا        لالا                        لالا     لالا       لا        لا        

لالا     لالا       لا        لالا        لا        لالا       لا        لالا       

لالالا      لالا     لا      لا                  لالالا      لالا     لا    

لالالا      لالا     لا      لا                  لالالا      لالا     لا    

آی  شیعه ها «حالت خطاب با دو دست به سمت مخاطبین»          مسلمونا«کشیدن دایره با دو انگشت سبابه»                تو آسمون شهر ما «اشاره به آسمان»

هزار و چندین ساله که        

   خورشید رفته پشت ابرها «دست ها به شکل ضربدری روی هم و کف دست ها با فاصله بر روی صورت»

خورشید ما امام زمانه«گرد به سمت آسمان باز می شود»             

ابر تیره بذار بتابه«هر دو دست از سمت قلب به سمت جلو کشیده می شود»(2)

آهای بچه ها        آهای غنچه ها      «دست می زنیم به حالتی که ابتدا به سمت راست خم شده و سپس به سمت چپ»

مهدی زهرا صاحب زمونه   دل نگرونه

منتظرمونه  آی  منتظرمونه(2) «این دو بیت آخر دست ها روی سینه به حالت سلام دادن»

او حاضره تو جمعِ ما«انگشت اشاره کمی متمایل به بالا»        روزِ ظهوره جمعه ها

بیاین همه با هم بگیم« دو دست بر روی قلب»     

 همه هستیم یارِ تو آقا «دو دست در حالتی که کف دست ها رو به آسمان است به سمت جلو باز می شود.»

خورشید ما امام زمانه «گرد به سمت آسمان باز می شود»             

        ابر تیره بذار بتابه«هر دو دست از سمت قلب به سمت جلو کشیده می شود» (2)

آهای بچه ها         آهای غنچه ها    «دست می زنیم به حالتی که ابتدا به سمت راست خم شده و سپس به سمت چپ»

مهدی زهرا صاحب زمونه   دل نگرونه

منتظرمونه  آی  منتظرمونه(2) «این دو بیت آخر دست ها روی سینه به حالت سلام دادن»

نمایشنامه نویس: زهرا بادین فکر، بازنویسی: مرثا نورانی، ساجده طالبی و شاعر سرود پایانی: ساجده طالبی. 

تهیه و تنظیم: ساجده طالبی

باز نشر: وب سایت سفینه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد