سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

گلدونه 18 (متن مجری و پروانه در جشن مجازی پاک،زیبا،پروانه سال۹۹)

1402/2/24 10:53
نویسنده : یکی از ما
5,936 بازدید
اشتراک گذاری

بخش اول
😇مجری:بسم الله الرحمن الرحیم
کارهای ما شروع می شه    با نام خدا جون همیشه          به ما می ده  هرچی بخوایم       مهربونیش کم نمی شه
سلام به گل، به غنچه ها  سلام من، به بچه ها
سلام می دم تا که دلم وابشه  روی لبام شکوفه پیدا بشه


سلام سلام همگی سلام   هزار و سیصد تا سلام
حالتون خوبه بچه ها؟؟خوش اومدین. خوش اومدین می دونید ما واسه چی دور هم جمع شدیم؟ خب ماه ذیقعده اومده این ماه با  دهه ی کرامت شروع می شه،اول این ماه و این دهه تولد یه خواهر مهربونه یعنی حضرت معصومه (سلام الله علیها)  که روز دختر هم هست،بعدش بزرگداشت اون یکی برادرشون یعنی شاه چراغه،تازه بعدشم یازده ذیقعده تولد امام رضای مهربونه (علیه السلام)، تازه ی تازشم، بیست و پنج ذیقعده جشن تولد زمینه واسه همینم ما جشن گرفتیم.به جشن«پاک، زیبا،پروانه» خوش اومدین.

😇پروانه زمانی که مجری در حال سلام و احوال پرسی با بچه هاست،از گوشه ای از صحنه آروم آروم بال می زنه و وارد می شه و خیلی با عجله و در حالی که اصلا حواسش به اطرافش نیست، و زیر لب انگار یه حرفایی با خودش می زنه توی تار عنکبوت گیر می افته


پروانه در حالی که دست و پا می زنه تا بتونه خودش رو از توی تار آزاد کنه: ای وای حالا چیکار کنم؟ آخه چرا اینجوری شد؟


مجری صدای پروانه رو می شنوه و به سمت پروانه بر می گرده و با نگرانی ازش می پرسه: چی شده؟ کمک می خواین؟
پروانه: بله بله، کمک می خوام،دستتون درد نکنه. ممنون می شم کمکم کنید تا آزاد شم و بتونم دوباره پرواز کنم.
مجری: باشه کمکت می کنم. راستی شما کی هستی؟ اصلا کجا بودی؟


پروانه: می شه خواهش کنم اول به من کمک کنید تا از این وضع نجات پیدا کنم؟ بعد می گم خدمتتون که کی هستم. فقط خاله جون شما که اینقدر مهربونی می شه مراقب باشی تار عنکبوت کوچولو باشی؟ آخه خونه ی اونه. آخ آخ، نمی دونم چه بلایی سر بال هام اومده یعنی دوباره می تونم پرواز کنم؟
مجری به پروانه کمک می کنه و نجاتش می ده

بخش دوم
پروانه: آخیش دست شما درد نکنه راحت شدما. راستی انگاری شما از من یه سؤال هایی پرسیدین بله؟
مجری: بله پرسیدم شما کی هستی؟ اصلا کجا بودی؟
پروانه: شما من رو نمی شناسین؟ یه ذره بهم نگاه کنید. و شروع می کنه به بال زدن وچرخیدن.
مجری: نه تا حالا این اطراف ندیدمت.
پروانه: آهان البته حق دارید. آخه من تا دیروز یه کرم بودم، کرم ابریشم. تازه از پیله ام در اومدم وای که چه کار سختی بود توی پیله موندن و صبر کردن وای وای چقدر سخت تر بود از توی پیله در اومدن حسابی خسته شدم.


مجری: آهان، پس تو یه پروانه ای؟ خب عوض همه ی اون سختی هایی که کشیدی، این همه خوشگل و زیبا شدی، حالا می توانی پرواز کنی و هرجا دلت خواست پر بکشی. من فکر کنم به اون همه سختی می ارزید.تو هم یادت باشه پروانه جون که هیچوقت اون سختی ها رو از یاد نبری.
پروانه: می دونید چیه؟ من دلم می خواد درست همونجوری باشم که دوستم کرم شب تاب بهم گفته


مجری : یعنی چه جوری؟ 
پروانه : اون به من گفته که باید با همه و همه جا مهربون باشم، با همه بگو بخند باشم، یه کاری کنم همه من رو ببینن و بشناسن. اینقد خوشگلم،همه خوشگلی هام رو ببینن.
مجری: اوهوم خب پس بگو حواست به خوشگلی هایت بود که افتادی توی تار عنکبوت.
پروانه: راستش رو بخواین، آره.
مجری: خب، حالا یه ذره از این دوستت کرم شب تاب واسمون بگو.


پروانه: آهان، خوب شد گفتین. چون  شب ها نور می ده و همه  جا رو روشن می کنه،همه می گن مهربونه دیگه، واسه همین هم همه می شناسنش.

مجری می گه:فکر می کنی کار کرم شب درسته؟این کارهای اون خطر نداره؟

بخش سوم
پروانه در حالی که کنار گل نشسته و گل رو نوازش می کنه حسابی تو فکره 
مجری بهش نزدیک می شه و ازش می پرسه: به چی فکر می کنی پروانه ؟
پروانه: داشتم به حرفی که شما زدین فکر می کردم شما درست می گین آخه حیفم میاد که تمام زحمتام با یه سری کارهای اشتباه مثل اینکه همه زیبایی هام رو ببینن و اینا از دست بره.من خیلی با خودم فکر کردم. منم دوست دارم مثل این دخترای پاک و معصوم، همیشه پاک بمونم.


مجری: آفرین پروانه جون، به نتیجه ی خوبی رسیدی. فکر کردن همیشه به ما کمک می کنه تا بتونیم تصمیم های درست بگیریم.
این جشن رو هم ما امروزه مناسبت تولد یه دختر و خواهر خیلی مهربون یعنی حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها که دختر امام موسی کاظم وخواهر امام رضا علیه السلام هستن گرفتیم.
در پایان، پروانه از مجری به خاطر راهنمایی هایی که به اون کرده و مشورت هایی که بهش داده تشکرمی کنه و هر دو اعیاد ماه ذیقعده رو تبریک می گن.


همگی دعای فرج رو زمزمه می کنن.و دست تکون می دهندو می گن: دست علی یارتون  خدا نگهدارتون.

یک تیر۹۹

مرثا نورانی

ساجده طالبی

زهرا نورانی

نرگس رضوی

صبا رضوی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد