یا علی مولا 17 (گزارش جشن بهار آرزوها 1) (عید نوروز)

1402/11/1 9:12

نویسنده : یکی از ما

554 بازدید

اشتراک گذاری

مجری:بسم الله الرحمن الرحیم

کارهای ما شروع می شه با نام خدا جون همیشه به ما می ده هرچی بخوایم

مهربونیش کم نمی شه

سلام به گل، به غنچه ها

سلام من، به بچه ها

سلام می دم تا که دلم وابشه

روی لبام شکوفه پیدا بشه

سلام سلام همگی سلام هزار و سیصد تا سلام

حالتون خوبه بچه ها؟؟خوش اومدین. خوش اومدین می دونید ما واسه چی دور هم جمع شدیم؟ خب الان نزدیک عیده نوروزه دیگه عید ملی ما ایرانی ها، تازه امسال یه اتفاق خوب دیگه هم افتاده آخر های امسال یعنی همین روزهایی که گذشت و همین روزهایی که توش هستیم پر از شادی و جشن تولد و عیده. آخه ماه رجب اومده؛ توی این ماه ما مسلمونا کلی جشن داریم، ما هم الان دور هم جمع شدیم که آغاز سال جدید رو با پایان سال 97 که مصادف شده با تولد امام علی«علیه السلام» رو با هم جشن بگیریم.به جشن«بهار آرزوها» خوش اومدین. بچه ها جونم دوست دارین بدونین چرا اسم جشن مون بهار آرزوهاست؟ دوست دارین معنی اسم جش نمون رو بدونین؟ من بهتون پیشنهاد می کنم که خوب به حرف هایی که توی این جشن زده می شه گوش کنید.

بخش اول:

ننه سرما زمانی که مجری در حال سلام و احوال پرسی با بچه هاست، یه گوشه صحنه مشغول تمیز کردن و دستمال کشیدنه و زیر لب با خودش یه چیزایی می گه.مجری توجهش به ننه سرما جلب می شه و به ننه سرما سلام می کنه و ازش می پرسه: سلام شما کی هستین و اینجا چی کار می کنید؟

ننه سرما : سلام ننه جان، من ننه سرما هستم. دارم خونه رو آب و جارو می کنم تا همه جا تمیز بشه آخهه من یه مهمون خیییلی عزیز دارم.

مجری: اِ به سلامتی مهمونتون کیه؟ کی میاد؟ از کجا میاد؟

ننه سرما: واااای مادر چه خبرته چقدر سوال می پرسی چقدر هم تند و تند می پرسی. یکی یکی بپرس تا جواب بدم.

مجری : ای وای ببخشید گفتین مهمون خوشحال شدم. شما درست می گین.

ننه سرما یه نگاهی به آسمون می ندازه و از جاش بلند می شه و رو به مجری می گه : وای وای ننه من پاشم که کلی کار دارم. ببخشیدا اگه وقت شد واست توضیح می دم.

بعد می ره یه طرف دیگه ی صحنه و شروع به انداختن سفره ی هفت سین می کنه.

مجری هم رو به بچه ها می گه : بچه ها دوست دارین هم بازی کنیم هم توی چیدن وسایل سفره ی هفت سین به ننه سرما کمک کنیم؟

بازی و مسابقه بخش اول (نمایش خلاق سفره ی هفت سین)

توضیح بازی: مجری هفت نفر از بچه ها رو دعوت می کنه تا بیان به صحنه و هر کدوم از ظرف های سفره رو به دستشون می ده و بهشون می گه که قندک شعر هر کدوم از وسیله هایی که دست شما هست رو خوند شما اون ظرف رو ببرید و بدین به ننه سرما.

سبزه : من سبزه ی قشنگم، باسرماها می جنگم، وقتی میام به دنیا، بستان می شه چه زیبا بستان می شه چه زیبا