قاصدک خوش خبر ، اومد ربیع الاول ۲9 (جشن عسلانه(2) ( نمایش خلاق خونه ی کی از همه محکم تره!))
«بسم الله الرحمن الرحیم»
به مناسبت میلاد پیامبر عزیزمون و امام جعفر صادق (علیه السلام) یه جشن داشتیم برای بچه های به نام عسلانه توی جشن عسلانه، قرار شد بچه ها، نمایش خلاق"خونه ی کی از همه محکم تره؟" رو بازی کنند.
بچه ها از این که خودشون می توانستند نقش آفرینی کنند،بسیار خوشحال بودند و کاملا همکاری می کردند.
این نمایش بر اساس ایه ی40 سوره توبه که به داستان پناه بردن پیامبر به داخل غار اشاره می کنه،نوشته شده است.
شخصیت ها:لاک پشت(که خود مجری اجرا می کنه چون شخصیت منفی داره)،کبوتر،عنکبوت،بابا زنبوری
مجری: یکی بود،یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچ کس نبود،روزی روزگاری یه لاک پشت کوچولویی بود که یه وقت هایی کارهای خوبی،متاسفانه نمی کرد،مثلا یه روز که رفته بود به گردش،سر راهش خونه ی عنکبوت کوچولو رو دید و با دستاش اون رو خراب کرد.
کبوتر که داشت ماجرا رو می دید بال زد و اومد کنار لاک پشت و گفت:"خیلی کارت بد بود،نباید خونه ی عنکبوت کوچولو رو خراب می کردی؟
لاک پشت گفت:"خونه،کدوم خونه؟ خونه باید محکم باشه،مثل خونه من."
کبوتر گفت:" مگه تو خونه داری؟"
لاک پشت:"بله که دارم (وبه لاکش اشاره کرد و گفت:)ایناهاش،هم محکه هم همیشه همراه منه.
مجری:در همین لحظه ،عنکبوت کوچولو از راه میرسه و با دیدن خونه ی خراب شده بسیار ناراحت می شود و شروع به گریه می کنه.
عنکبوت:(در حالی که گریه می کنه می گوید:)کی خونه ی منو خراب کرده؟؟ کبوتر پیش عنکبوت می رود و به او دلداری می دهد و می گوید: اشکال نداره عنکبوت کوچولو،کار این لاک پشت مغروره،می رویم پیش بابا زنبوری و می گیم که خونه ات رو خراب کرده"
مجری: کبوتر و عنکبوت می روند پیش بابا زنبوری و سلام می دهند و ماجرا رو تعریف می کنند،لاک پشت هم یواشکی به دنبال اون ها راه می افتد.
بابا زنبوری سوال می کند:"خدا ما حیوونا رو برای چی آفریده؟"
عنکبوت جواب می دهد:"برای این که غذاهاهای خوشمزه بخوریم."
کبوتر می گوید:"برای این که جوجه های خوشگل بیاریم"
بابا زنبوری ادامه می دهد:"شاید همه ی این چیزهایی که گفتید درست باشه ولی،خدا تو قرآن می فرماید ما حیوانات برای کمک به انسان ها آفریده شده ایم" بابا زنبوری در ادامه می گوید:"حالا بگید بهترین انسان کیه؟"
همه:"پیامبر،حضرت محمد(ص)
بابا زنبوری: احسنت،آفرین،پیامبر و 12 امام بعد ایشون و حضرت زهرا(س) که بهشون 14 معصوم می گویند بهترین انسان ها هستند که برای روشن کردن مسیر زندگی ادم ها به فرمان خدا تمام تلاششون رو کردند.
کبوتر کوچولو به ستاره هایی که به دیوار نصب هستند اشاره می کنه و می گوید:"اسم 14معصوم همین هایی هست که روی ستاره های زیبا نوشته شده؟ بابا زنبوری می گوید:"بله،بله کبوتر جون و شروع به نام بردن اسم 14 معصوم می کنه و بعد می گوید و اما قصه مون: یه روز که آدم بدا می خواستند پیامبر عزیزمون رو اذیت کنند خدا به پیامبر فرمان دادند: از مکه بروند،بین راه پیامبر داخل غاری رفتند،آدم بداها هم ،از روی رد پا تا دم غار اومدند ولی به فرمان خدا ،یه کبوتری مثل همین کبوتر ناز خودمون(کبوتر ذوق می کنه و می گوید : من رو می گه،من رو می گه) یه تخم دم در غار گذاشت و یه عنکبوتی مثل همین عنکبوت کوچولو یه تاری دم در غار تنید(عنکبوت ذوق و خوشحالی می کند) ادم بدا گفتند امکان نداره پیامبر داخل غار باشه چون وگرنه تار عنکبوت خراب میشد و تخم کبوتر می شکست و اون ادم بدا مسیرشون رو عوض کردند و پیامبر رو پیدا نکردند.
مجری:بله بچه ها،مهم اینه که حرف خدای مهربون رو گوش کنیم،عنکبوت و کبوتر به فرمان خدا سرباز خداوند شدند و مایه نجات جون پیامبر شدند:
آفرین به عنکبوت،آفرین به کبوتر
شدند وسیله های نجات جون پیامبر
لاک پشت از لای بوته ها بیرون میاد و از عنکبوت و کبوتر عذر خواهی می کنه و قول می دهد از این کارهای اشتباه دیگه انجام نده.
کبوتر می گه:"قول می دهی دیگه از این کارها نکنی و به همه احترام بگذاری؟" لاک پشت:"بله بله قول می دهم"
مجری: مرثا نورانی
حقوق معنوی این نمایش متعلق به بنیاد سفینه می باشد.
مکان اجرا: خانه کودکی