عمو عباس(ع)
آن روز حسین آن گل یاس اینجور بگفت او به عباس
سردار با وفایم سقای بچههایم
این بچهها تشنهاند غمگین و دلخستهاند
عباس شتابان دوید تا که به میدان رسید
با دشمنان بجنگید خود را به آب رسانید
گفتا به آب عباس: « آقا غریب و تنهاست.»
از تو نمیخورم من بر لب نمیزنم من
زیرا حسین زهرا فرزند پاک مولا
در بین سیل غمها لب تشنه است و تنها»»
تهیه و تنظیم:مرثا نورانی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی