سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

مهمون کوچولوی خدا 38 (گزارش جشن «مهمون کوچولوها ی خدا»1)

1403/1/7 10:00
نویسنده : یکی از ما
3,533 بازدید
اشتراک گذاری

بخش اول:

ورود ویژه:

تشویقبچه ها به صف می ایستند و توسط دو مربی که دم در ایستاده اند قرآن رو روی سر بچه ها می گیرن، بچه ها قرآن رو می بوسن  و از بین دو مربی که در حال خواندن شعر زیر هستند وارد سالن جشن می شود، و اما شعر:

می خوایم بریم یه مهمونی      مهمونی آسمونی

می خوای رازش رو بدونی     باید با قرآن بمونی

تشویقمجری می گوید:

به نام خدا، بسم الله  مشکل گشا، بسم الله

همیشه بر لب ما   اسم خدا، بسم الله

ما را بود نگه دار در هر کجا، بسم الله

تشویقو در ادامه:

بچه ها جونی سلللاااام،حالتون خوبه؟ سرحالید؟دماغ ها چاقه؟ شنگول منگولید؟(اا ببخشید اشتباه شد، با قصه ی شنگول و منگول اشتباه شد.) بچه ها جونی، ما تو چه ماهی هستیم؟بله ، درستهتشویق ماه رمضون.

پیامبر عزیزمون(ص)می فرمایند:

رمضان شهر الله

  رمضان،ماه خداست

 

  

      رمضان ماه خداست                       ماه زیبای دعاست

        مثل عید، مثل بهار                         شب و روزش زیباست

 شاعر:محمد مهاجرانی

بچه ها، می دونید چه امام هایی، تولّدشون در نیمه ماه بوده است؟ سوال

اگر نمی دونید من به شما یاد می دَم ،تا اطلاعات شما از امامان مهربون، بیش تر بشه. آیا یادتونه نیمه ماه شعبان که گذشت، تولد کدام امام بود.بله !

تولد امام زمان (علیه السلام).

تشویقنیمه ماه ذی الحجّه، یعنی همان ماهی که عده ای از مردم به سفر حج می روند و حاجی می شوند، امام هادی (علیه السلام) به دنیا آمدَن.

هوراامّا نیمه این ماه هم که ماه مهمانی خداست، امام مجتبی (علیه السلام )پسر بزرگ امام علی علیه السلام به دنیا آمدن و همه مردم را خوشحال کردند.

هورادر همین هنگام، سفینه ی خلاق(عروسک بنیاد سفینه)، بدو بدو و با عجله در حالی که شعر زیر رو می خواند وارد صحنه می شود:

سلام سلام بچه های خوش زبون

شکر خدا اومد ماه مهربون

ماه نماز،ماه قنوت و دعا

خوش اومدین به مهمونی خدا

روزه ی کله گنجشکی تون قبول

خوبی های یواشکی تون قبول

تو کوچه ها،عطر دعا پیچیده

محبت از رو در سرک کشیده

قاصدک دعا، دوباره پر زد

نور خدا به دل های ما سر زد.

سفینه ی خلاق در ادامه می گوید: سلام،سلام، من شنیدم، ا.. خودم شنیدم که در مورد ماه مهمونی خدا صحبت کردید،من سوال دارم، از کی بپرسم؟

تشویقمجری که سعی در آرام کردن سفینه ی خلاق دارد می گوید: سلام عزیز خاله، بله ما داشتیم در مورد ماه رمضون،ماه مهمونی خدا با بچه ها حرف می زدیم و بعد، مجری  رو میکنه به بچه ها و می گوید: بچه ها ایشون، دوست من هستند و اسمشون،سفینه ی خلاق هست. سفینه جونی، اول خودت رو برای بچه ها معرفی کن تا با شما بیشتر آشنا بشوند.

تشویقسفینه ی خلاق: بچه ها جونم سلاااام، من سفینه ی خلاق هستم، سفینه تو زبان عربی به معنی کشتی هست به خاطر همین،بدنه ی من شبیه کشتی هست و سر و صورتم هم شبیه موجودات فضایی هست و همیشه هم سعی می کنم دنبال کارهای خلاقانه باشم به خاطر همین، به من می گویند،سفینه خلاق!

مجری: خوب،حالا که هم شما و هم بچه ها با شما آشنا شدند، می توانی سوالاتت رو از بچه ها بپرسی.

تشویقسفینه خلاق:آخی خیالم راحت شد،بچه ها برای این که من بتوانم سوار سفینه ام بشوم و برگردم فضا،باید جواب یه سری از سوالات رو پیدا کنم، خوب، اولین سوال،کی می دونه اون  کدوم خوردنی لحظه های افطار هست  که وقتی برعکسش کنیم باز هم، همان می شود؟(جواب: نان)

تشویقبچه ها ،آن چیست که در ماه رمضان با شروعش یک بار شروع به خوردن می کنیم و یک بار هم نباید بخوریم؟(جواب:اذان)

 

سفینه ی خلاق: سوال بعدی این که توی قرآن «بسم الله» چند بار اومده:113 بار،114 و یا 115 بار؟

(جواب:115 بار چون درست هست که 113 سوره ی قرآن بسم الله الرحمن ارحیم دارد و لی در سوره ی نمل یک باردیگر،بسم الله الرحمن ارحیم تکرار شده و در سوره هود آیه ی 41،حضرت نوح وقتی میخواهد یارانش را دعوت کند تا سوار کشتی شوند از بسم الله استفاده شده است: 

وَقَالَ ارْكَبُوا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ

و نوح فرمود: به نام خدا سوار كشتي شويد كه حركت و ايستادن آن به نام خداست )

خوب سفینه ی خلاق جون جواب سوالاتت رو گرفتی؟

سفینه خلاق:بله،بله دست شما و بچه ها دردنکنه،فقط یه سوال دیگه، اون هم این که،انس با قرآن یعنی چی؟

مجری:بچه ها کی می دونه؟ انس با قرآن به چه معنا است؟ بله درسته!تشویق

انس با قرآن یعنی اینکه قرآن رو یه جوری بخونی که یاد بگیری، اونوقت بتونی هم به دیگران یاد بدی، هم خودت بهش عمل کنی.یه جوری که انگار قرآن همیشه همراهته. متوجه شدی؟

سفینه خلاق: بله، بله فهمیدم، دست شما درد نکنه.

مجری: بچه ها الان من یه دور اسم همه ی حیواناتی که توی قرآن آمده رو واستون می گم  وشما هم خوب گوش کنین که این اسم ها رو یاد بگیرید چون بعدش می خوایم با هم بازی کنیم.

بلدرچین، پشه، مگس، زنبور عسل، عنکبوت، ملخ، هدهد، کلاغ، مورچه، پروانه، شپش، میمون، استر، گوسفند، گرگ، شتر، شیر، اسب، گاو، گوساله، مار، اژدها، الاغ، خوک، سگ، ماهی، قورباغه، فیل

مجری: خب حالا بریم بازی کنیم؟

سفینه خلاق: آخ جون،  من بگم چه بازی؟ بدو بدم هست؟ قایم موشک؟ بپر بپر و.. مجری در جواب سفینه خلاق می گوید:نه سفینه جونی،اسم بازی مون هست ؛«گل یا پوچ قرآنی»

مجری و سفینه خلاق باهم می خوانند:

آی بازی، بازی، بازی   با دوستای هم بازی     زودباش بگو چه بازی.

بازی و مسابقه (بخش اول) :

«گل یا پوچ با نام حیوانات قرآنی»

 توضیح بازی: یه سری اسامی حیواناتی که توی قرآن اومده و نیومده رو روی یه  سری کاغذ می نویسیم. 6 تا کودک رو دعوت      می کنیم که روی سن بیان و اون ها رو به دو گروه 3 نفره تقسیم می کنیم از هر گروه یک نفر باید توی دست های دو نفر دیگه رو پوچ کنه و گل  رو پیدا کنه. پوچ حیواناتی هستن که اسمشون توی قرآن نیومده،و گل حیواناتی که اسمشون توی قرآن اومده.

حیوانات در قرآن آمده:بلدرچین، پشه، مگس، زنبور عسل، عنکبوت، ملخ، هدهد، کلاغ، مورچه، پروانه، شپش، میمون، استر، گوسفند، گرگ، شتر، شیر، اسب، گاو، گوساله، مار، اژدها، الاغ، خوک، سگ، ماهی، قورباغه، فیل

حیواناتی که در قرآن نیامده: بز، گربه، خروس، مرغ، طاووس، کبوتر، زرافه، عقرب، غاز، مرغابی، لاک پشت، خرگوش، موش، پلنگ،ببر، آهو، کبک، سنجاب، طوطی، قناری، جوجه تیغی.

هدف بازی: این بازی از نوع بازی های دانشی_تحرکی می باشد که در آن اطلاعاتی در مورد حیوانات قرآنی به کودکان داده می شود.نیاز به تمرکز، و یادآوری اطلاعات دارد.

میان برنامه (بخش اول)

 شعر زیر توسط مجریان هم خوانی می شود تا بچه هایی که برای اجرای مسابقه آمدند همه سر جای خود قرار بگیرند و مجلس دوباره به نظم و سکوت برسد.

شعر (قرآن)

فرزند خوب و نازم       كودك دلنوازم

قرآن كتاب خداست       پر از حرفاي زيباست

قصّه داره فراوون         دانش هاي گوناگون

    هر كي قرآن بدونه       دانا و خوش زبونه (2 بار)

بخش دوم:

ماه رمضون، ماه خوبی هاست که همه ی ما، دوست داریم یه عالمه کارهای خوب خوب،انجام بدهیم.خدا توی قرآن،توی سوره مائده،آیه 48 می فرماید:«فاستبقوا الخیرات»

http://uplod.ir/z4kz4vhobyjf/سبقت_در_کار_نیک1.mp3.htm

حالا ما  می خواهیم یه بازی انجام بدهیم

آی بازی، بازی، بازی   با دوستای هم بازی     زودباش بگو چه بازی؟

بازی:«فاستبقوا الخیرات»

مقداری طناب  را برش زدیم و دو سرش را با چوب بستنی بستیم.

سپس  وسطش رو بایک روبانی که به شکل گل در آوردیم مشخص کردیم(این گل نشونه و نماد رضایت خداوند در این بازی هست.)

مسابقه به این صورت بود که باید هر کدوم از بچه ها شروع میکردند به رول کردن طناب دور چوب بستنی.

و هر کدوم زودتر به وسط طناب میرسیدند برنده بودند.

بچه های دیگر هم در تشویق دوستانشون می خواندند:

می خوایم بریم به مهمونی

مهمونی در اون بالاها با بنده های با صفا

شیرینی مهمونیم،رضایت خدامونه

هدیه می ده خدای خوب،هر چی که تو دعامونه

میان برنامه (بخش دوم)

 شعر زیر توسط مجریان هم خوانی می شود تا بچه هایی که برای اجرای مسابقه آمدند همه سر جای خود قرار بگیرند و مجلس دوباره به نظم و سکوت برسد.

تولد امام حسن       بود نیمه ی ماه رمضون

خوشحالی بود روی زمین  گل می بارید از آسمون

این نوه ی کوچولو رو      رسول رو شونه هاش می ذاشت

مثل علی و فاطمه      اون رو یه دنیا دوست می داشت

حسن که بود مثل پدر     پاک و شجاع و بی ریا

بعد شهادت علی      شد جانشین مرتضی

شاعر:نجمه سادات هاشمی

بخش سوم:

مجری: سفینه ی خلاق جون، حالا می خوام یه قصه از امام حسن مجتبی، کریم اهل بیت برات بگم.

سفینه خلاق: چه عالی! منتظرم،بگید ،بگید لطفا.

مجری: بله بچه ها،روزي گروهي از كودكان مشغول بازي بودند. تا چشم آنان به امامحسن مجتبي (علیه السلام) افتاد، آن حضرت را به مهماني خود دعوت نمودند. امام حسن(علیه السلام) نيز به جمع كودكان پيوست و با آنان غذا خورد. بعد، امام حسن مهربون ،آن بچه ها را به خانه خود دعوت كردند و به آنان غذا و لباس نو هديه داد.با اين همه محبت، امام (علیه السلام) فرمود:بخشش اين بچه­ ها بيشتر از من بود.آنان هرچه داشتند به من دادند، درحالي كه من بخشي از آنچه را داشتم، به آنان دادم.

 منبع:مجموعه داستان دوستان(مهدي وحيدي صدر)
مجری: سفینه ی خلاق جون،این هم از قصه مون،خوشت اومد؟
سفینه خلاق: بله،بله،عالی بود،باز هم از امام حسن مجتبی(ع) برام
بگید،خواهش می کنم.
مجری:باشه باشه میگم برات عزیزم،پدر امام حسن نازنینمون، امام علی
(علیه السلام) بودند و مادر عزیزشون
حضرت زهرا( سلام الله علیها) که امام حسن(علیه السلام)خیلی خیلی
بهشون احترام می گذاشتند.

خدا توی قرآن ،سوره اسراء،آیه 23،می فرماید: و بالوالدین احسانا، سفینه جونی،معنیش رو می دونی؟

http://uplod.ir/aorrfwbdvtel/وَ_بالوالدین_احسانا.mp3.htm

سفینه خلاق: بله خیلی خوب هم می دونم. تازه بلدم باید چیکار کنم. یعنی باید به پدر و مادرم احترام بذارم، به حرفشون گوش کنم، بهشون کمک کنم، اذیتشون نکنم.بله، بلدم.

مجری: آفرین، نه بچه ها مثل اینکه یه چیزایی بلده.

سفینه خلاق: می خواین، مثلاً شما بشین مامان من،بعد ببینید من چطوری به مامانم کمک می کنم؟

مجری: بله، موافقم، خیلی فکر خوبیه. مثلاً من خیلی کار کردم، خسته ام، روزه هم هستم، الان می خوام یه ذره استراحت کنم.

مجری این رو می گه و روی یک صندلی می شینه و سرش رو به صندلی تکیه می ده و چشماش رو روی هم می گذاره.

سفینه خلاق هم،شروع می کنه به مرتب کردن اون اطراف ،که پاش می خوره به چیزی و ازبالا به پایین می افته و صدا می کنه.

مجری: باوحشت از خواب می پره و می گه: چی بود؟ چی بود؟

سفینه خلاق: هیچی، هیچی، شما بخوابید و اصلاً هم نگران نباشید.

مجری: سفینه کوچولو ،شما بشین تکالیفت رو انجام بده تا من هم یه ذره بخوابم.

سفینه خلاق: چشم، چشم و می ره توی آشپزخونه. ظرف ها رو بچینه روی میز،که داد می زنه :مامان جونی ،نمکدون رو کجا گذاشتید؟

مجری: از خواب می پره، واسه چی می خوای؟ همونجا روی کابینته.

سفینه خلاق: آهان دیدم، دیدم، ممنون. دوباره کمی می گذره صدای تلویزیون رو بلند می کنه که قرآن گوش کنه.

مجری: از خواب می پره، چی بود؟ چی بود؟

سفینه خلاق: هیچی گفتم همینجوری که خوابین، قرآن رو هم بشنوین، ثواب داره.

مجری: سفینه خلاق رو نگاه می کنه و می گه اینجوری می خوای به مادرت کمک کنی و از بچه ها می پرسه بچه ها به نظرتون سفینه خلاق،اینطوری به مادرش کمک کرد؟

سفینه خلاق: خب آخه من می خواستم میز رو بچنیم واسه افطار آماده باشه،داشتم کمک می کردم. آخه پس من چطوری به و بالوالدین احسانا عمل کنم؟

مجری: بله درست می گی، اما باید بدونی کمک کردن وقت داره، بعدشم واسه نیکی کردن به مادر و پدر خیلی کارهای دیگه می شه انجام داد.مثل همون هایی که خودت گفتی. احترام گذاشتن، به حرفهاشون گوش کردن، خوشحالشون کردن و....، حالا  سفینه خلاق می خوای با بچه ها یه بازی کنیم که هممون یه کار خوب یاد بگیریم؟

سفینه خلاق: بازی؟بازی کنیم. آی بازی بازی بازی با دوستای همبازی، زود باش بگو چه بازی؟

بازی و مسابقه (بخش سوم) «باید مامان رو بخندونیم»

توضیح بازی: چند تا از بچه ها رو به همراه مامان هاشون انتخاب می کنیم و یه مسابقه می ذاریم که یه دور باید بچه ها با هم مشورت کنن و کاری انجام بدن، که مامان ها رو بخندونن و بالعکس.

و شعر زیر برای بچه ها خونده می شه.

می خوایم بریم یه مهمونی      مهمونی آسمونی

می خوای رازش رو بدونی     باید مامان رو بخندونی

هدف بازی: این بازی از نوع نمایش های خلاق می باشد و نیاز به هماهنگی، کار گروهی و دوستی دارد.

میان برنامه (بخش سوم)

شعر زیر توسط مجریان هم خوانی می شود تا بچه هایی که برای اجرای مسابقه آمدند همه سر جای خود قرار بگیرند و مجلس دوباره به نظم و سکوت برسد.

این شعر با آهنگ خونه ی مادربزرگه خوانده می شود.

مامان جونم، ماماني       برام تو مثل گنجي
خدا کنه که هيچ وقت       از دست من نرنجي

گذشت و مهربوني         درس هميشه توست

يادم دادي که بايد          دل رو ز کينه ها شست

قول ميدم که از امروز     به حرف تو کنم گوش

بدي و زشتي ها رو         به کل  کنم فراموش

مامان تويي هميشه         سرفصل آرزوهام

با من بمون هميشه         تويي تموم دنيام

مامان جونم، ماماني       برام تو مثل گنجي
خدا کنه که هيچ وقت       از دست من نرنجي

تشویق برای مامان های عزیز هم، مسابقه ی عکاسی برگزار کردیم:

هر کس که از جشنمون بتوانه عکس های  به یاد مادنی و خلاقانه ارسال کنه برنده خواهد بود که توی گزارشمون ،از عکس های مامان های خوب،استفاده کردیم.

مامان های عزیز خانوم ها:

یعقوبی،نباتچیان،آهنی،نجفی،طباطبایی کاندیدهای جایزه ی ویژه ی مسابقه ی عکاسی هستند؛ این هم عکس جایزه مون:

جلسه دیگه قرعه کشی می کنیم تا برنده مشخص بشه.

رمضان۹۵

و حالا همون جمع در رمضان ١۴٠١ در بیت القرآن (هزار ماشاءالله به همه شون) :

 ایده و اجرا: مرثا نورانی با همکاری مجری کوچولو : سید مسیحا حسینی
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

کفپوش مهدکودک
1 تیر 95 21:32
خيلي خوب بود همه مطالب به ماهم سربزنيد
سيسموني
1 تیر 95 23:18
خيلي جالب بود سايتتون خوبه به ما سربزتيد خوشحال ميشيم
طرح توجيهي
2 تیر 95 1:32
خيلي آموزنده و علمي بود
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد