سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

عید مبعث مبارک 5 (گزارش جشن عید مبعث)

1401/11/25 12:27
نویسنده : یکی از ما
3,076 بازدید
اشتراک گذاری

مجری: اهان الان فهمیدم چی میگی, الان واست میگم, اول بادکنکارو باد کنیم.
گلدونه:نه خاله, بادکنکا رو بعدا باد می کنیم.شما تعریف کن من خیلی دوست دارم بدونم.
مجریی میگویند. 

مرحله بعدی ساخت کاردستی ماهی با ظرف یکبار مصرف بود, بعد از اون بچه ها مسابقه جمعی ماکارونی رو انجام دادند, در این بازی همه برنده بودند و به همه بچه ها زنبور بادکنکی اهدا شد.:خب پس باشه بقیشو بگم بچه ها؟
بچه ها :بله
مجری:بچه ها زمان های خیلی قدیم , خیلی خیلی قدیم, قبل اینکه عید مبعث بشه و مردم قران رو ببینند, یک عده از آدما که عقلشونو به کار نمی انداختند بودن که یه چیزایی مثل مجسمه با سنگ و چوب می ساختند و بهش می گفتند بت, بعد می نشستند پیش اون مجسمه ها و با اون ها حرف می زدند و ازشون کمک می خواستند.

بچه ها اون آدما هنوز خداجون مهربون رو نمی شناختن , نمی دونستن که باید تو کار هاشون فقط و فقط از خدا جون مهربون کمک بخوان, واسه همینم نمی دونستن کارهای خوب چیه و همش کارهای بد بد می کردند و با کارهای بدشون مردم رو اذیت می کردند ولی وقتی که عید مبعث شد و خداجون مهربونمون به پیامبرمون گفت که برو و این کتاب قران من رو براشون بخون, اونا دیگه فهمیدن که باید اون مجسمه هارو دور بندازند و دیگه فقط و فقط با خداجون دوست باشند واسه همینم دیگه کار های خوب می کردند که خداجونم اون ها رو دوست داشته باشه و بهشون جایزه بده.

و این اون اتفاق خوبی بود که ما به خاطرش هر سال عید مبعث رو جشن می گیریم.
گلدونه, دیگه وقت بازیه, آی بازی بازی بازی بازی, با دوستای همبازی, زود باش بگو چه بازی
گلدونه: چه بازی چه بازی
مجری: الان میگم چه بازی, بازی فشفشه بازی, چون امروز روز جشنه و قراره که شاد باشیم بیاید همه با دستامون فشفشه بازی کنیم.
بعد از اون مجری می گوید دستاتونو بگیرید بالا و شروع کنیم به دست زدن, مجری این شعر رو برای بچه ها می خواند و بچه ها به همراه گلدونه بیت آخر رو تکرار می کنند:

تو آسمون زیبا     هزار هزار فرشته
با رنگ سبز و ابی    رو بالشون نوشته
صلوات بر محمد      و ال پاک احمد(۲)

بعد از چند دور شعر خواندن مجری قصه قران خواندن پیامبر رو برای بچه ها تعریف میکند. 
بعد از قصه گویی دوباره نوبت میرسد به بازی, مجری می خواند: آی بازی بازی...
بازی گلوله بازی, بین بچه ها تعداد زیادی گلوله های کاغذی رنگی پخش می شود, اونها باید با شروع کردن شعر مجری (گلوله بارونه...گلوله بارونه) گلوله ها رو به هوا پرتاب کنتد و وقتی مجری گفت یا محمد(ص) همه در همان حالت خود ثابت بمانند. بعد از چند دقیقه بازی کردن همه بچه ها باید گلوله های رنگی خود را به سمت دیوار چسبی شلیک کنند. این بازی برای بچه ها خیلی هیجان انگیز بود.
بازی بعدی بازی رشته به رشته بود

شرح بازی رشته به رشته شما میتوانید این بازی رو در مهد ها یا مهمانی ها با بچه ها انجام بدهید تا شعر آن ملکه ذهن کوچولو هامون بشود

بچه ها دست همدیگر را می گیرند و دایره وار می ایستند. مربی شعر را میخواند و بچه ها می چرخند. و بچه ها در جواب میپرند و هی می گویند.

شعر بازی رشته به رشته:
🍀 رشته به رشته 💥هی💥 رو بال فرشته💥هی💥اینو نوشته 💥هی💥 بچه که قران میخونه توی بهشته


🍀 رشته به رشته 💥هی💥 رو بال فرشته 💥هی💥 اینو نوشته💥 هی💥 بچه ای که مسجد میره توی بهشته


☘رشته به رشته💥هی💥رو بال فرشته💥هی💥اینو نوشته💥هی💥 بچه ای که هیات میره توی بهشته💥هی💥


🍀شیعه کوچولو💥هی💥اینو میخونه💥هی💥پیامبر عزیزمون چه مهربونه💥هی💥


🍀شیعه کوچولو💥هی💥اینو میدونه💥هی💥 عزیز زهرا رهبر و امامونه💥هی💥


🍀یا صاحب زمان💥هی💥 شیعه کوچولو💥هی💥منتظر توست💥هی💥 العجل مولااااا  العجل مولا(۲) (در این قسمت از شعر, مجری و بچه ها دست را به حالت دعا بالا میگیرند و العجل... می گویند.) 

کاری از گروه کودکانه شیعه کوچولو درحسینیه سید الشهدا واقع در میدان صادقیه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد