سردار کوچک سپاهم یا حسین(علیه السلام) 34 (مراسم ویژه خیمه عموعباس در دبستان تزکیه 2)
بخش اول:
مجری،فانوس به دست و در حالی که با دوربین،نظاره گر است،خیلی ملتهب و پریشان وارد صحنه
می شود و دکلمه وار می گوید:
دویدم و دویدم. به کربلا رسیدم
کنار چشمه ی آب،یه مشک خالی دیدم
بعد مجری،همان طور که با دوربین در حال دیدن دور دست هاست،با صحنه ی عجیبی رو به رو میشود
برای این که مطمئن شود درست دیده است دوربین رو به کناری می گذارد و چشمانش رو می مالد و
می گوید: دارم خواب می بینم،خدای من! این همه بچه این جا چی کار می کنند؟ بچه ها کی اومدید
اینجا؟ سلام،عزاداری هاتون قبول باشه( قاعدتا جواب بچه ها رو داریم.) وبعد در مورد ویژگی منحصر
به فرد دوربینش توضیح می دهد که با آن می تواند وقایع تاریخی رو ببیند .
دوباره با دوربینش به خیمه ها و چشمه نگاه می کند واین بار،ریتمیک می خواند:
دویدم و دویدم به کربلا رسیدم
کنار چشمه ی آب ،یه مشک خالی دیدم
مشک رو دادم به زمین
زمین به من لاله داد
لاله به رنگ خونه
تو گوش من،می خوانه:
حسین حسین غریبه
حسین حسین شهیده(۲)
مجری در حالی که حسین حسین غریبه....رو می خواند سینه می زند و جمع رو با خود همراه
می کند وبعد از بچه ها می خواهد تا به صورت دایره وار ،دست در دست هم این شعر رو بخوانند
و مطابق شعر عمل کنند؛مثلا کنار چشمه روی زمین بنشینند و
دستان خودشون رو به شکل لاله در بیاورند.
و بعد هم بازی عمو عباس جون،به علقمه رفتین ؟ رو انجام دادند.
این هم از شعر بازی:
برای برقراری نظم مجدد هم، نوحه کودکانه زیر خوانده شد:
بخش دوم:
مجری دوباره با دوربینش به خیمه ها نگاه می کنه و می گه:
شب عاشورا است،همه تو خیمه نشستند درست مثل شما ،که این جا نشستید،امام حسین(ع)در حال صحبت هستند
امام گفتند: «هر کس می خواهد بره می تواند بره...»،همه جا رو هم تاریک کردند تا هرکس می خواهدبرود راحت برود و خجالت نکشد.
مجری اشاره به فانوسی که در دستش هست می کنه و می گه:«بذارید،اصلا من هم فانوسم رو خاموش کنم.»(فضای سالن خاموش می شود.)
مجری ادامه می دهد:فقط یارای واقعی امام موندند.
امام می گفتند: «هل من ناصرٍ ینصرنی؟»، «کیست مرا یاری کند؟»
مجری با هیجان و احساس ازبچه ها می پرسد:اگه ما اون جا بودیم می موندیم؟ یا می رفتیم؟(2)
بچه ها شما دوست داشتید به امام حسین کمک کنید؟ اگر بله ، پس با کارهای خوبتان می توانید همین الان هم امامتون را یاری کنید و بچه ها شروع می کنند به گفتن کارهای خوب و یکی یکی یاوران کوچولوی امامشان می شوند .
مجری تعدادی از بچه ها رو انتخاب می کند برای مسابقه ی «رسوندن آب به خیمه ها»:
یار های عمو عباس،مشک در گردن ،بایستی از تمامی موانع بگذرند و خودشان را به چشمه برسانند و بعد از پر کردن مشک به داخل خیمه بروند.
تشویقی که بچه ها دوستان خودشان را می کردند و فضا را هیجان انگیز تر وبه یادماندتی می کرد این بیت بود:
یار عمو عباس باش زرنگ و پر تلاش باش عمو عباس پیروزه قهرمانه هر روزه
برای نظم مجدد،تا یارای عمو عباس،سر جای خودشون می نشستند مداحی کودکانه زیر انجام شد:
بخش سوم:
مجری دوباره با دوربینش به دکور نگاه می کنه و می گه:«وای خدای من چی می بینم، این
بار،اون چه که من می بینم رو شما ها هم می بینید،بله درسته،یه گنجشک کوچولو!»
مجری ادامه می دهه:«این گنجشک کوچولو،من رو یاد شعر« گنجشکک اشی مشی مشی روی هر بومی نشین» می اندازه،خوب گوش کنید تا براتون بخوانمش:
بخش چهارم و پایانی:
مجری می گه این گنجشکک اشی مشی من رو یاد لی لی حوضک محرمی انداخت.
حالا همه دست ها بالا: لی لی حوضک ...
در ادامه شعر کودکانه ی« بوی محرم که میاد خیمه و پرچمش میاد»
(متن شعر در وبسایتسفینه مو جود است.) خوانده می شود.
با آرزوی قبولی عزاداری ها و دعای سلامتی امام زمان(عج) برنامه به پایان می رسه.
دست علی یارتون
خدا نگه دارتون
در انتها،«زمزمه ی جانم حسین جانم حسین،آقا و مولایم حسین »بدرقه کننده ی عزادارن
کوچک امام حسین(ع) بود.
مجریان:مرثا نورانی،زینب شفیعی زاده
ایده پردازان:ساجده طالبی،مرثا نورانی
با تشکر از مسئولین پیش دبستان و دبستان تزکیه2(خانم ها مرعشی،عرب،رضایی،غمخوار و....)
تهیه گزارش:مرثا نورانی