سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

غدیرانه 17(جشن کودکانه (مهمونی برکه کوچولو 1): عید غدیر)

1402/4/12 5:15
نویسنده : یکی از ما
5,268 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عیدتون مبارک

این بار هم به لطف و یاریه خدا و با مدد از خود حضرت علی (علیه السلام) «بنیاد سفینه » در ایام پر برکت عید سعید غدیر خم، موفق شد برنامه ی خلاقانه ی خود را که با عنوان «جشن مهمانی برکه کوچولو» به مناسبت عید غدیر طراحی شده بود رو در چهار نقطه از تهران بزرگ به اجرا در بیاره.و البته 4 مهر ماه هم منتظر دوستانمون هستیم.

این طرح خلاقانه شامل چهار بخش مختلف بود که در هربخش، روایت کودکانه به زبان شعر و بازی از عید غدیر رو برای کودکان عنوان می کرد.

هر چهار بخش به هم متصل بودند و هر بخشی ادامه ی بخش قبلی خودش بود که هر بخش خود،شامل سه قسمت 1-روایت غدیر، 2-بازی و مسابقه مربوطه و 3-میان برنامه می شد. در طراحی هر بخش اصلی، از اصول اعتقادی برای آموزش کودکان  استفاده شده بود.

 در بخش اول ،کودکان با اصل توحید آشنا می شدند و همه یکصدا شعار «لااله الا الله، فقط خدای یکتاست تو قلب ما بچه ها» یاد می گرفتند و با هم تکرار می کردند.

بخش دوم، شامل اصل نبوت بود که در پایان این بخش، کودکان یکصدا شعار «محمد رسول االله» رو با هم تمرین می کردند.

در بخش سوم کودکان با مفهوم ولی، ولایت و  ولایت پذیری آشنا می شدند.

در نهایت در بخش چهارم، کودکان با اصل امامت روبرو شدند و مفهوم بیعت کردن برای اونها مطرح شد و در آخر ،همگی یکصدا شعار «علیٌ ولی الله» و «مبارکه مبارک علی بر تو ولایت»رو تکرار کردند.

روایت شعر گونه ی غدیر خم از زبان شخصیتی بسیار دوست داشتنی و جذاب برای کودکان گفته می شد که این شخصیت لاک پشتی بود که قریب به بیش از  1400 سال بود که در کنار برکه ی غدیر خم زندگی می کرد و ماجرای غدیر خم را به چشم خود دیده بود و اون رو برای کودکان روایت می کرد.

جذابیت این شخصیت برای کودکان از این باب بود که کارهای او باعث خنده ی کودکان می شد و همچنین او به همراه کودکان در بازی هایشان شرکت می کرد و تنها برای کودکان یک راوی به شمار نمی آمد بلکه همبازی آن ها بود و برایشان ملموس و قابل دسترس بود.

یکی دیگه از جذابیت های این طرح این بود که راوی متکلم وحده نبود و این روایت با رد و بدل شدن سؤال و جواب بین راوی، مجری و کودکان اتفاق می افتاد و به روایتی نمایشی خلاق رو تداعی می کرد.

با امید به خداوند مهربان، این گزارش رو در چهار بخش برای شما عزیزان ارائه می کنیم و امیدواریم واستون کاربردی باشه و پر از ایده های جالب و جذاب.

باتشکر از همراهی همیشگی شما عزیزان و التماس دعای فراوان.

«بسمه تعالی»

هنگام ورود بچه ها دو نفر دم در ایستاده دستانشان را به هم می دهند و به حالت ریتمیک عبارت «من کنت مولاه   فهذا علی مولاه» را می خوانند و با بچه ها بازی می کنند دستانشان را بالا و پایین می برند تا بچه ها از زیر دستانشان رد شوند.

مجری با بچه ها سلام و احوال پرسی می کنه در ابتدا شعر زیر را آهنگین برای بچه ها می خونه تا بچه ها کمی دست بزنند و بچه ها را به فضای جشن می برد.

غدیر چشمه جوشان غدیر ، آب خروشان

غدیر، یه برکه خوب غدیر، یه روز محبوب

غدیر، یه روز زیبا یه عیدِ خوبِ خدا

غدیر، عید ولایت شده روز هدایت

پیغمبر خدا گفت نبی مصطفی گفت:

«علی امام شماست برایتان رهنماست»

امام متقینه امیرالمؤمنینه

حرف شیطون گوش نشه غدیر فراموش نشه

ما بچه‌های شیعه با هم می‌گیم همیشه

غدیرو دوست می‌داریم جشنای خوب می گیریم

واسشون توضیح می ده که امروز به مهمونی برکه کوچولو اومدیم و...

بخش اول

لاک پشت کنار برکه در حالی که بدنش رو به حالت خمیازه کش و قوس می ده و می ره و کنار برکه می خوابه.

مجری فضای عطش و گرما رو منتقل می کنه و ازبچه ها سراغ لاک پشتی رو که دیده بود می گیره و کمی گیج می زنه و اشتباهی دنباله لاک پشت می ره (مثلاً بچه ها بهش سمت برکه رو نشون می دن و اون اشتباهی سمت بیابون می ره و بعد از بچه ها باز خورد می گیره و وقتی بچه ها دوباره راهنماییش می کنن به سمت برکه می ره و اشتباهی می خواد بشینه روی لاکِ  لاک پشت که لاک پشت تکون می خوره. مجری از تکون خوردن لاک پشت می ترسه و جا می خوره.

لاک پشت: آهای چیکار می کنی؟ داشتی من رو له می کردی.

مجری: اِ شما اینجا چیکار می کنی؟

لاک پشت: کی؟ من؟... من؟ خب من خونم اینجاست.بیش تر از 1400ساله که اینجا زندگی می کنم. شما اینجا چیکار می کنین؟

من و بچه ها اومده بودیم مهمونی برکه کوچولو

لاک پشت: آهان حتماً اومدین قصه ی همیشگی برکه کوچولو رو بشنوین.

مجری : اتل متل بچه ها، بریم شهر قصه ها، بریم شهر قصه ها؛ بریم سفر غنچه ها؟

یک سفر پر از شور، تو اون زمان های دور ؟؟ با آهنگ اتل متل باد اومد......

بعد مجری از بچه ها باز خورد مثبت می گیره و می گه

خب لاک لاکی جون  واسمون قصه می گی؟

لاک پشت:

سلام سلام بچه ها، غنچه های آشنا

یک روزی اون دور دورا، وقتی هنوز زنده بود، پیامبر دین ما، محمد مصطفی(ص).

مجری: آروم صلوات می فرسته.

لاک پشت: (انگار داره با خودش حرف می زنه) سرش رو تند تند تکون می ده و می گه چی گفت؟ چی گفت؟ چی گفت؟ چی گفت؟ من گوشم سنگینه . نشنیدم.

مجری: اسم پیامبر شنیدم     زود صلوات فرستادم

لاک پشت: جانم؟

مجری: صلوات

لاک پشت: نمی شنوم. بلندتر بگو

مجری: بچه ها بیاین همه با هم یه صلوات بلند بفرستیم شاید لاک لاکی شنید.

لاک پشت: (جا می خوره ) خب چرا داد می زنین؟ یه ذره هم رعایت سن و سال من روبکنین. نمی گی یه وقت قلبم وایسته؟ خب آروم بگو صلوات دیگه خب داشتم چی می گفتم؟

مجری: یک روزی اون دور دورا، وقتی هنوز زنده بود، پیامبر دین ما

لاک پشت: آهان آهان یادم اومد تویک روز آفتابی، که خیلی گرم بود هوا ،(گرما رو منتقل می کنه) مشغول گشتن بودم توی این بیابون ها.

یه عده آدم دیدم که جمع شدن دور هم.

هم کاروانی بودن ،همه گی حاجی بودن، راستی گل های خندون، به کی می گن حاجی هان؟

حاجی یعنی اون کسی که رفته به یک سفر، سفر که نه زیارت،  زیارت کی گل ها؟

می خواین بریم زیارت؟،  بریم خونه ی خدا؟ ، بگردیم و بگردیم به دور اون خونه ما؟

کی می دونه اسمش رو دستش بالا بچه ها!

بازی و مسابقه (بخش اول)

مجری: بچه ها رو تفهیم می کنه که باید اسم خونه خدا رو بگن تا بتونن توی مسابقه  شرکت کنن و اون ها رو تشویق می کنه که هرکی اسم خونه ی خدا رو بلده دستش رو ببره بالا ازچند تاشون سؤال می کنه بچه هایی که جواب درست دادن رو برای مسابقه دعوت می کنه و بازی رو واسشون توضیح می ده.

توضیح بازی: ذکر لبیک اللهم لبیک، لبیک لا شریک لک لبیک، ان الحمده و نعمته، لک و الملک، لا شریک لک لبیک توسط مجری و بقیه ی بچه ها تماشاچی خونده می شه و بچه ها به دور خونه ی کعبه می دوند وقتی خوندن قطع می شه بچه ها باید شعار بدن  لااله الاّالله، فقط خدای یکتاست تو قلب ما بچه ها. (فقط تویی خدای ما  ما بنده ایم  و تو خدا)تعداد بچه هایی که قراره مسابقه بدن بستگی به فضا داره لاک پشت هم به همراه بچه ها به دور کعبه می چرخه و شعار رو تکرار می کنه و بچه های تماشاچی رو تشویق به شعار دادن می کنه.

میان برنامه (بخش اول)

 شعر زیر توسط مجریان هم خوانی می شود تا بچه هایی که برای اجرای مسابقه آمدند همه سر جای خود قرار بگیرند و مجلس دوباره به نظم و سکوت برسد.

هرکس کسی را دوست دارد  ما هم علی را دوست داریم ازعشق او دست برنداریم  ازبس که اورا دوست داریم

تابخش بعدی                           

  دست علی یارتون     خدا نگهدارتون

باز نشر: وب سایت سفینه

طراح، ایده پرداز و اجرا: گروه سفینه

تهیه و تنظیم: ساجده طالبی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد