سفینه

برگزار کننده ی تخصصی جشن ها و انواع مراسمات مذهبی ویژه کودکان

غدیرانه 16 (گزارش جشن کودکانه : عید غدیر)

زیباترین بخش این جشن،بازسازی واقعه ی غدیر، توسط خود بچه ها بود.   بچه ها خودشون آدمک درست کردند و پشت اون،نی چسبوندند تا آدمک ها ، بتوانند حرکت کنند و خودشون رو به برکه ی غدیر برسونند. بچه ها توی جشن غدیر،کلاه های غدیر رو بر سرشون گذاشته بودند.   بچه ها،مشتاقانه منتظر خوردن کیک بودند.   بچه ها خودشون برکه ی غدیر،نخل،شتر و...ساختند.     پشت شترها هم،چوب بستنی زدند تا بتوانند حرکت شتر رو نشون بدهند.   بچه ها،چون در ساخت ماکت مشارکت کاملی داشتند و نسبت به اون احساس تعلق می کردند، برای شنیدن داستان...
11 تير 1402

غدیرانه 14 (شعر کودکانه : عید غدیر)

                 بچه ها شادی کنید، آمده عید غدیر          باز گوید مادرم، قصه های دلپذیر     بار دیگر شهر ما، نور باران می شود          بافروغ چلچراغ، شب چراغان می شود         باز هم امشب پدر، نقل و شیرینی خرید      باز بوی عطرِ و گُل، می دهد پیغام عید بنده خوب خدا، یار پیغمبر علی علیه السلام     او امام اول است، بهترین رهبر علی علیه السلام   &n...
11 تير 1402

غدیرانه 13 (گزارش تصویری جشن کودکانه دویدم و دویدم : عید غدیر)

ایده پردازان:مرثا نورانی، ساجده طالبی اجرا: مرثا نورانی تهیه و تنظیم: ساجده طالبی سال۹۴ ...
11 تير 1402

غدیرانه 12 (گزارش جشن کودکانه دویدم و دویدم 4 : عید غدیر)

بخش چهارم مجری با دوربینش در حال حرف زدنه، چه چیزایی رو نشونم دادیا. دستت درد نکنه. خیلی خوب می شه که همیشه با من دوست بمونی تا همه ی تاریخ رو از توی تو ببینم. (همینطور که حرف می زنه دوربین رو هم حرکت می ده، روی سرش، توی گوشش، برعکس از طرف لنزش توی چشماش) مجری می گه ای وای چرا همه چی تیره و تار شد؟ من کجام؟ و بعد دوربین رو میاره کنار. ای بابا تو بودی؟ بعد مجری در صحنه شروع به دویدن می کنه و شعر دویدم و دویدم رو می خونه و به هر بخشی که می رسه کارهایی که توی شعر گفته می شه رو انجام می ده.(دست گذاشتن روی گوشش،دست گذاشتن روی قلبش) شعر بخش چهارم دویدم و دویدم قشنگترین کلام زندگی رو، من ...
11 تير 1402

غدیرانه 11 (گزارش جشن کودکانه دویدم و دویدم 3 : عید غدیر)

بخش سوم مجری در کنار برکه نشسته و دست و صورت خودش رو خنک می کنه که یکهو دوربین از دستش می افته توی برکه . ای وای دوربینم. حالا چطوری راهم رو پیدا کنم؟ با چی اون دور دورها رو ببینم؟دوربینش رو از آب در میاره، آخ آخ حسابی خیس شده اون رو خشک می کنه و به دور گردنش می ندازه و می گه برم که دیر می رسم. بعد مجری در صحنه شروع به دویدن می کنه و شعر دویدم و دویدم رو می خونه. شعر بخش سوم دویدم و دویدم به اون قصه رسیدم بالای یک بلندی دو تا آقا رو دیدم دو آقای مهربون که خیلی آشنا بودن برای من خداجون یکیش مثل خورشید انگار پیامبرم بو...
11 تير 1402

غدیرانه 10 (گزارش جشن کودکانه دویدم و دویدم 2 : عید غدیر)

بخش دوم مجری روی یک صندلی در صحنه نشسته در حالی که دوربین به دور گردنشه. بعد مجری صدای خود را عوض کرده و به جای دوربین می گوید(در حالی که دوربین رو حرکت می ده، مثلاً با دوربین چند بار به سر شونه اش می زنه، می ره روی سر مجری  : آهای آهای خاله جون؟ خوابی؟ چیکار می کنی؟ (مجری باید جوری بنشیند که بچه ها صورتش را واضح نبینند و همچنین بتواند دوربین را با دستی که رو به بچه ها نیست حرکت دهد.) مجری هراسون از خواب می پره و می گه: هان؟ چی شده؟ کی بوده؟ من کی ام؟ اینجا کجاست؟ دوربین: آروم ببخشید آروم. مگه نگفتی باید بریم یه جایی؟ گفتی برکه؟نمی ریم؟ مجری: چرا خوب شد گفتی بریم و توی دوربین ن...
11 تير 1402

غدیرانه 9 (گزارش جشن کودکانه دویدم و دویدم 1 : عید غدیر)

«بسمه تعالی» جشن دویدم و دویدم ، حاصل ساعت ها، فکر، مشورت و تأمل «بنیاد سفینه» است که تقدیم حضورتان می گردد: همانطور که مستحضرید، یکی از مهم ترین، مسائلی که در ضمن مسئله ی ولایت و ولایت پذیری همیشه مطرح می گردد، هم قدم و همراه شدن با ولی است، یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند و کسانی که جلو رفته اند برگردند،تا با ولایت حرکت کنند. و به زبان ساده تر این یعنی همان که ما یاد بگیریم در هیچ مسئله ای از ولی خود جلو نزنیم و عقب نمانیم. به عبارت دیگر، این همان مطلبی است که در متن صلوات شعبانیه از امام سجاد (علیه السلام) نقل شده است. متن صلوات شعبانیه از امام سجاد (علی...
10 تير 1402
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به سفینه می باشد