بخش اول: مجری،فانوس به دست و در حالی که با دوربین،نظاره گر است،خیلی ملتهب و پریشان وارد صحنه می شود و دکلمه وار می گوید: دویدم و دویدم. به کربلا رسیدم کنار چشمه ی آب،یه مشک خالی دیدم بعد مجری،همان طور که با دوربین در حال دیدن دور دست هاست،با صحنه ی عجیبی رو به رو میشود برای این که مطمئن شود درست دیده است دوربین رو به کناری می گذارد و چشمانش رو می مالد و می گوید: دارم خواب می بینم،خدای من! این همه بچه این جا چی کار می کنند؟ بچه ها کی اومدید اینجا؟ سلام،عزاداری هاتون قبول باشه( قاعدتا جواب بچه ها رو داریم.) وبعد در مورد ویژگی منحصر به ف...